تو مال منی:)
𝐏𝐚𝐫𝐭: 5
ویو ا/ت
پاشدم رفتم تو اتاق تهیونگ و درشو زدم
تهیونگ:بیا تو
ا/ت:عامم منو صدا کردی
تهیونگ:آره میخوام هرچه زودتر این ازد.واج انجام بشه... اگه راضی هستی
ا/ت:مشکلی نیست هرچی باشه طل.اق میگیریم
تهیونگ:خوبه پس فردا میریم محضر و تمومش میکنیم
ا/ت:اوهمم...
تهیونگ:یه چیز دیگه
ا/ت:بگو
تهیونگ:وقتی ازد.واج کردیم باید تو اتاق من بخو.ابی
ا/ت: جانم عمر دیگه ایی هست
تهیونگ: ببین ا/ت میخوام این ازد.واج جوری باشه که همه باور کنن مخصوصا لیگی
ا/ت: تهیونگ درسته قبول کردم باهات ازد.واج کنم ولی اینو دیگه واقعا نمیتونم
تهیونگ: اگه ازین میترسی بهت د.ست بزنم...همچین قصدی ندارم حتی وقتی میخوایم بخوابیم یه چیزی وسطمون میزارم
ا/ت:نه من فقط تا حالا تو یه جا با یه پسر نخوابیدم
تهیونگ: یعنی وی که تاحالا با یه پسر را.بطه نداشتی
ا/ت: نه راستش میخواستم ولی بعد خیا.نت د.وست پسر.م دیگه با هیچ پسر.ی وارد را.بطه نشدم.... چیز عامم من دیگه میرم شب خوش
برگشتم تو اتاق اونوو دیدم رو زمین خوابش برده رفتم برداشتمش و گذاشتمش روتخت و ملافه رو روش کشیدم و از اتاق رفتم تو اتاق خودم
(پرش زمان فردا)
تو خواب بودم كه با صداى يه نفر از خواب بيدار شدم
÷خانم ات بيدار شيد
ا/ت:چى ميخواى
÷ارباب كفتن كه زود حاظر بشين و اين لباسو بپوشين
ا/ت:چرا بايد بيوشم
÷:مگه امروز باهاشون از.دواج نميكنين
ا/ت:با كى
÷با ارباب
ا/ت:واى نه خاک تو سرم هيج يادم رفته اين (هول)
زود از تخت پاشدم و بدو بدو رفتم تو حموم و يه دوش چندمينى گرفتم و اومدم بيرون و سرم گرم آرايش كردن شد...بعدچندمين كه آرايشم تموم شـد موهامو خوشک كردم و يه حالت دادم بهش پاشدم رفتم لباسی رو که تهيونگ برام فرستاده بود پوشيدم(عکسش اسلاید بعد) و يه چندتا پيس از ادكلنم زدم
ويو تهيونگ
تو پذيراى داشتم اينور اونور ميرفتم و منتظر ا/ت بودم
تهيونگ:پس چرا نمياد اين
اونوو:الان مياد
تهيونگ:چرا بايد استرس داشته باشم
اونوو نميدونم (خنده)
يهو صداى پاشنه بلند اومد پشتمو كه نگاه كردم با ديدن ا.ت دهنم وا مونده بود...
پارت جدید✨
امیدوارم خوشتون اومده باشه 🫶
حتما نظرتون رو برام بنویسید 🫰
شرط هاش:
لایک: ۱۱
کامنت: ۱۳
ویو ا/ت
پاشدم رفتم تو اتاق تهیونگ و درشو زدم
تهیونگ:بیا تو
ا/ت:عامم منو صدا کردی
تهیونگ:آره میخوام هرچه زودتر این ازد.واج انجام بشه... اگه راضی هستی
ا/ت:مشکلی نیست هرچی باشه طل.اق میگیریم
تهیونگ:خوبه پس فردا میریم محضر و تمومش میکنیم
ا/ت:اوهمم...
تهیونگ:یه چیز دیگه
ا/ت:بگو
تهیونگ:وقتی ازد.واج کردیم باید تو اتاق من بخو.ابی
ا/ت: جانم عمر دیگه ایی هست
تهیونگ: ببین ا/ت میخوام این ازد.واج جوری باشه که همه باور کنن مخصوصا لیگی
ا/ت: تهیونگ درسته قبول کردم باهات ازد.واج کنم ولی اینو دیگه واقعا نمیتونم
تهیونگ: اگه ازین میترسی بهت د.ست بزنم...همچین قصدی ندارم حتی وقتی میخوایم بخوابیم یه چیزی وسطمون میزارم
ا/ت:نه من فقط تا حالا تو یه جا با یه پسر نخوابیدم
تهیونگ: یعنی وی که تاحالا با یه پسر را.بطه نداشتی
ا/ت: نه راستش میخواستم ولی بعد خیا.نت د.وست پسر.م دیگه با هیچ پسر.ی وارد را.بطه نشدم.... چیز عامم من دیگه میرم شب خوش
برگشتم تو اتاق اونوو دیدم رو زمین خوابش برده رفتم برداشتمش و گذاشتمش روتخت و ملافه رو روش کشیدم و از اتاق رفتم تو اتاق خودم
(پرش زمان فردا)
تو خواب بودم كه با صداى يه نفر از خواب بيدار شدم
÷خانم ات بيدار شيد
ا/ت:چى ميخواى
÷ارباب كفتن كه زود حاظر بشين و اين لباسو بپوشين
ا/ت:چرا بايد بيوشم
÷:مگه امروز باهاشون از.دواج نميكنين
ا/ت:با كى
÷با ارباب
ا/ت:واى نه خاک تو سرم هيج يادم رفته اين (هول)
زود از تخت پاشدم و بدو بدو رفتم تو حموم و يه دوش چندمينى گرفتم و اومدم بيرون و سرم گرم آرايش كردن شد...بعدچندمين كه آرايشم تموم شـد موهامو خوشک كردم و يه حالت دادم بهش پاشدم رفتم لباسی رو که تهيونگ برام فرستاده بود پوشيدم(عکسش اسلاید بعد) و يه چندتا پيس از ادكلنم زدم
ويو تهيونگ
تو پذيراى داشتم اينور اونور ميرفتم و منتظر ا/ت بودم
تهيونگ:پس چرا نمياد اين
اونوو:الان مياد
تهيونگ:چرا بايد استرس داشته باشم
اونوو نميدونم (خنده)
يهو صداى پاشنه بلند اومد پشتمو كه نگاه كردم با ديدن ا.ت دهنم وا مونده بود...
پارت جدید✨
امیدوارم خوشتون اومده باشه 🫶
حتما نظرتون رو برام بنویسید 🫰
شرط هاش:
لایک: ۱۱
کامنت: ۱۳
۲.۲k
۰۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.