مریم خونین پارت 4
ولی حتی نمیدونستم کجام !
انقدر دور شده بودم که نفهمیدم کجا اومدم
برعکس جایی که بودیم خیلی خلوت بود
احتمالا اومدم تو سوراخ سنبه های جنگل که کسی معمولا نمیاد
* اهاااای .... کسی اینجا نیست ؟
مثل اینکه واقعا تنهام
گوشیم رو از جیبم در آوردم که به جین زنگ بزنم
ولی حتی گوشیم آنتن هم نمیداد !
همون لحظه بود که میخواستم گریه کنم !
تپش قلبم تند شده بود
یکم رفتم جلوتر
هر چی بیشتر میرفتم درختا کم تر میشد
کم کم به یه جاده رسیدم
خواستم اونجا رو دنبال کنم ببینم به کجا میرسم
که متوجه شدم گوشیم داره انتن میده
سریع برداشتم و به جین زنگ زدم
بعد یه بوق برداشت
از صداش مشخص بود ترسیده
* جه یی عزیزم خوبی ؟ معلومه کجایی ؟
بغض کردم و زدم زیر گریه
$ جین من حتی نمیدونم کجام !
* یعنی چی ؟ چی شده جه یی ؟
$ راستش رفتم دسشویی و وقتی برگشتم یه نفر با شنل سفید و ماسک ترسناک بهم حمله کرد و منم تا میتونستم دویدم ولی نفهمیدم کجا اومدم
* خدایا من الان چجوری پیدات کنم ؟
$ نمیدونم😭😭
* باشه عزیزم گریه نکن الان میرم ایستگاه یه جوری پیدات میکنم ، نترسیا !
$ ب باشه
* خداحافظ
بوق بوق
خب نمیتونم تا وقتی پیدام کنه اینجا بمونم
معلوم نیست کی پیدا بشم
پس یه ضربدر رو زمین کشیدم که راحت پیدا کنم کجا بودم
راه افتادم
همینجور فکر میکردم که چجوری از اینجا سر درآوردم
که بوی عجیب غریبی برام اومد
یه ترکیب بوی گل و مواد مخدر ...
دور و برم رو نگاه کردم
همینجور که حدس میزدم دورم پر گل بود
یه طرف مریم های سفید و یه طرف رز های سیاه
پس بوی مواد از کجا میاد ؟
احتمالا اینجا چند نفر دارن میکشن
سر و صداهای مردم رو میشنیدم
وایی خدایا شکرت اینجا ادمم زندگی میکنه 😀
ته این راهرو یه عالمه گل و برگ بود
رفتم جلوتر و برگا رو کنار زدم و رفتم داخل ولی چیزی که میدیدم رو نمیتونستم باور کنم !
یه عالمه آدم داغون و لاتی نشسته بودن اونجا و داشتن مواد میکشیدن !
عده زیادی داشتن شیشه میکشیدن
یدونه آدم درست حسابی بینشون پیدا نبود
بعضیا داشتن افراد ریزتر و ضعیف تر رو میزدن و براشون قلدری میکردن
همه هم فقیر بودن
چند تا خونه کنار هم بودن
اونجا شبیه کوچه های فقیر نشین کره بود
ولی حتی معلوم نبود کجاست !
خیلی محله کوچیکی بود
نهایتا خوش بینانه 2 کیلومتر بود
به در خونه ها نگاهی انداختم
بچه ها میرفتن دم در خونه ها
فکر کردم الان شکلات میگیرن
ولی صاحب خونه ها بهشون مواد میدادن !😳
خدایااا اینجا دیگه کجاااست
هول کرده بودم و خواستم برم بیرون
که ....
انقدر دور شده بودم که نفهمیدم کجا اومدم
برعکس جایی که بودیم خیلی خلوت بود
احتمالا اومدم تو سوراخ سنبه های جنگل که کسی معمولا نمیاد
* اهاااای .... کسی اینجا نیست ؟
مثل اینکه واقعا تنهام
گوشیم رو از جیبم در آوردم که به جین زنگ بزنم
ولی حتی گوشیم آنتن هم نمیداد !
همون لحظه بود که میخواستم گریه کنم !
تپش قلبم تند شده بود
یکم رفتم جلوتر
هر چی بیشتر میرفتم درختا کم تر میشد
کم کم به یه جاده رسیدم
خواستم اونجا رو دنبال کنم ببینم به کجا میرسم
که متوجه شدم گوشیم داره انتن میده
سریع برداشتم و به جین زنگ زدم
بعد یه بوق برداشت
از صداش مشخص بود ترسیده
* جه یی عزیزم خوبی ؟ معلومه کجایی ؟
بغض کردم و زدم زیر گریه
$ جین من حتی نمیدونم کجام !
* یعنی چی ؟ چی شده جه یی ؟
$ راستش رفتم دسشویی و وقتی برگشتم یه نفر با شنل سفید و ماسک ترسناک بهم حمله کرد و منم تا میتونستم دویدم ولی نفهمیدم کجا اومدم
* خدایا من الان چجوری پیدات کنم ؟
$ نمیدونم😭😭
* باشه عزیزم گریه نکن الان میرم ایستگاه یه جوری پیدات میکنم ، نترسیا !
$ ب باشه
* خداحافظ
بوق بوق
خب نمیتونم تا وقتی پیدام کنه اینجا بمونم
معلوم نیست کی پیدا بشم
پس یه ضربدر رو زمین کشیدم که راحت پیدا کنم کجا بودم
راه افتادم
همینجور فکر میکردم که چجوری از اینجا سر درآوردم
که بوی عجیب غریبی برام اومد
یه ترکیب بوی گل و مواد مخدر ...
دور و برم رو نگاه کردم
همینجور که حدس میزدم دورم پر گل بود
یه طرف مریم های سفید و یه طرف رز های سیاه
پس بوی مواد از کجا میاد ؟
احتمالا اینجا چند نفر دارن میکشن
سر و صداهای مردم رو میشنیدم
وایی خدایا شکرت اینجا ادمم زندگی میکنه 😀
ته این راهرو یه عالمه گل و برگ بود
رفتم جلوتر و برگا رو کنار زدم و رفتم داخل ولی چیزی که میدیدم رو نمیتونستم باور کنم !
یه عالمه آدم داغون و لاتی نشسته بودن اونجا و داشتن مواد میکشیدن !
عده زیادی داشتن شیشه میکشیدن
یدونه آدم درست حسابی بینشون پیدا نبود
بعضیا داشتن افراد ریزتر و ضعیف تر رو میزدن و براشون قلدری میکردن
همه هم فقیر بودن
چند تا خونه کنار هم بودن
اونجا شبیه کوچه های فقیر نشین کره بود
ولی حتی معلوم نبود کجاست !
خیلی محله کوچیکی بود
نهایتا خوش بینانه 2 کیلومتر بود
به در خونه ها نگاهی انداختم
بچه ها میرفتن دم در خونه ها
فکر کردم الان شکلات میگیرن
ولی صاحب خونه ها بهشون مواد میدادن !😳
خدایااا اینجا دیگه کجاااست
هول کرده بودم و خواستم برم بیرون
که ....
۷.۸k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.