@rose scenario
دزدی از بزرگترین وارث رهبر مافيا ایده خوبی بنظر نمیرسید اونهم زمانی که در بدترین حالت ممکن گیر افتاده و حالا با دستهایی بسته پشت حیاط عمارت؛ روی زانوهات قرار داشتی "فکر نمیکردم اینبار دزد کوچولومون یه دختر باشه!
اخم هات تو هم کشیده شد. دندون قروچه ای کردی و در حالی که دستهات رو که از پشت با طناب بسته شده بود رو میکشیدی گفتی من به اون گاوصندوق کوفتیت دست نزدم یعنی فاک، آره میخواستم بزنم اما گیرم انداختید
پسر مقابلت آروم خندید بهت نزدیکتر از قبل شد و حالا دقیق بالای سرت ایستاده بود
به يك شرط میزارم بری همونطور که اینجا زانو زدی تو اتاقمم برام زانو بزن اگه دهن و لبهات راضیم کرد اون زمان میزارم بری سارق کوچولوی شجاع!"
اخم هات تو هم کشیده شد. دندون قروچه ای کردی و در حالی که دستهات رو که از پشت با طناب بسته شده بود رو میکشیدی گفتی من به اون گاوصندوق کوفتیت دست نزدم یعنی فاک، آره میخواستم بزنم اما گیرم انداختید
پسر مقابلت آروم خندید بهت نزدیکتر از قبل شد و حالا دقیق بالای سرت ایستاده بود
به يك شرط میزارم بری همونطور که اینجا زانو زدی تو اتاقمم برام زانو بزن اگه دهن و لبهات راضیم کرد اون زمان میزارم بری سارق کوچولوی شجاع!"
۱۲۸
۲۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.