همه می ترسند اما من و تو
همه می ترسند اما من و تو
به چراغ واب و آئینه پیوستیم وترسیدیم
سخن از پیوند ست دو نام
وهم آغوش در اوراق کهنه یک دفتر نیست
سخن از گیسوی خوشبختی است
با شقایق های سوخته بوسه شد
خاک خواهی شد از رخ آئینه پاک خواهی شد
چون غبار گیج و گم وسر گشته در افلاک خواهی شد
به چراغ واب و آئینه پیوستیم وترسیدیم
سخن از پیوند ست دو نام
وهم آغوش در اوراق کهنه یک دفتر نیست
سخن از گیسوی خوشبختی است
با شقایق های سوخته بوسه شد
خاک خواهی شد از رخ آئینه پاک خواهی شد
چون غبار گیج و گم وسر گشته در افلاک خواهی شد
۳.۱k
۲۸ مهر ۱۴۰۱