پارت2

میا ویو:
میا: ولم کنید عوضیاااااااا
بادیگارد: چقدر حرف میزنی دو دقیقه ساکت باش
میا: کثافت و.... بقیشو میسپارم به ذهن پاک خودتون 😊
بادیگارد میخواست فحش بده که اون یکی بادیگارد گفت ولش کن ارباب گفت اگه آسیبی بهش بزنی میکشتمون
بعد ۲۰ مین وارد یه خونه ای شدیم خیلی خوشگل بود ولی همه جا بادیگارد داشت
وارد که شدیم یه آجومایی اونجا بود ازش پرسیدم که من اینجا چیکار می کنم ؟ اینجا کجاست؟
که یهو همه گفتن سلام ارباب
یه پسر خوشتیپ جوونی از پله ها اومد پایین
اول که دیدمش عاشقش شدم ولی کمکم به من نزدیک شد بعدش فکر کردم یه پسر دختر بازه و ازش متنفر شدم
جونگ کوک ویو:
وقتی اومدم پایین یه دختر خیلی خوشگل و ناز اونجا وایساده بود نتونستم خودمو کنترل کنم رفتم نزدیکش ولی بعد احساس کردم که اذیت پس بهش گفتم بیا بریم اتاقت هی ناز کرد خسته شدم و براید استایل بغلش کردم و بردمش تو اتاقش بهش گفت زود لباسشو عوض کنه و بیاد تو اتاقم رفتم و درو بستم
میا ویو:
پسره اومد نزدیکم و گفت سلام بیبی بیا بریم اتاقت ولی من نمی‌خواستم برم برای همین قبول نمیکردم که یهو براید استایل بغلم کردو برد تو اتاقم و گفت حاضر شو بیا تو اتاقم ولی من نمی‌خواستم پس.....