جیمین : تو چی
جیمین : تو چی
چان سو : ات من بگم ؟
جیمین تنفگش رو گرفت سمت چان سو و کنارش گلدون بود رو زد
جیمین : تو خفه شو ( عربده
چان سو : فکر نکنم ات خوشش بیاد عشقش رو بزنی
چان سو : ات اون تجاوز گره تو که نمی خوای با کسی باشی که هر روز تجازو می کنه
جیمین و چان سو بحث می کردن که
ات رفت عقب و چند تا قرص برداشت و خورد
یهو افتاد زمین
جیمین : اتتتتتتت
رفت طرفش
جیمین : اتتتت بلند شو اتتتتتتتت این چه کاریههههههههه بلند شوووو
چان سو : زنگ بزنین به ارژانس
جیمین ات رو بغل کرو برد ماشبن و برد بیمارستان
چان سو موند تو خونه
یهو گوشی چان سو زنگ خورد
چان سو : خانم
ناتنی( همون نامادری ات ) : چی شد
چان سو : درست حدس میزدین ات حاملس
ناتنی خندید
ناتنی : الان کجاس
چان سو : طبق برنامه جیمین امد اینجا و جیمین و من بحث کردیم ات رفت خودش کشی کرد
ناتنی خندید
ناتنی : مثل همیشه دختر ضعیف هس
ناتنی : افرین بهت حالا برو بیمارستان مطمعن شو که بچه اش میمیره و ات
چان سو : چشم
ادمین : خب یک چیزی بگم چان سو و ناتنی نقشه کشیدن که بچه ات رو بکشن واسه همین اون فیلم ها رو بهشون فرستادن
بعدش چان سو بیاد ات رو بدوزده و تو خونه اش نگه داره
و ناتنی هم با شماره ناشناس به جیمین زنگ بزنه و بگه ات کجاس و بقیه اش رو هم که می دونید
تو بیمارستان
جیمین : حالش چه طوره
دکتر : خدا رو شکر به خیر گذشت
جیمنی: حالش چه طور خوبه
دکتر : بله حالشون خوبه
جیمین : بچه چی
دکتر : هنوز مطمعن نیستیم
جیمین : یعنی چی
دکتر: نمی دونیم دارو روی بچه تاثیر داره یا نه اگر حامله نبودن داروی خاصی نیس ولی بچه هس نمی دونیم
جیمین : می تونم ببینمش ( با لکنت
دکتر : بله
دکتر : لطفا تحت فشار قرار ندین
جیمین ؛ چشم حتما
دکتر : راستی احتمال خیلی زیاده که بچه چیزیش نشده باشه و زنده بمونه
جیمین : ممنونن
جیمین رفت پیش ات
جیمین: حالت خوبه
ات ؛ ولممم کن برو بیرون
جیمین : انگار تو ازم دلخورییی حواست هس دا می خواستی بچه مون رو بکشی الانم معلوم نیس زندس یا مرده ( پسرممم همین الان دکتر گفت نزار تو فشار )
ات : چه بهتر بزار بمیره نمی خوام بیاد این زندگی کوفتی
جیمین : ات عصاب ندارم هاااا
ات : فکر کردی من عصبا دارممم
جیمین رفت بیرون دید چان سو امده
جیمین : چی می خوای خیالت راحت شددد دیگه نه باهام حرف میزنه نه چیزی
چان سو : چون ازت متنفره عاشق منه
جیمین یقه چان سو رو گرفت
چان سو : ات من بگم ؟
جیمین تنفگش رو گرفت سمت چان سو و کنارش گلدون بود رو زد
جیمین : تو خفه شو ( عربده
چان سو : فکر نکنم ات خوشش بیاد عشقش رو بزنی
چان سو : ات اون تجاوز گره تو که نمی خوای با کسی باشی که هر روز تجازو می کنه
جیمین و چان سو بحث می کردن که
ات رفت عقب و چند تا قرص برداشت و خورد
یهو افتاد زمین
جیمین : اتتتتتتت
رفت طرفش
جیمین : اتتتت بلند شو اتتتتتتتت این چه کاریههههههههه بلند شوووو
چان سو : زنگ بزنین به ارژانس
جیمین ات رو بغل کرو برد ماشبن و برد بیمارستان
چان سو موند تو خونه
یهو گوشی چان سو زنگ خورد
چان سو : خانم
ناتنی( همون نامادری ات ) : چی شد
چان سو : درست حدس میزدین ات حاملس
ناتنی خندید
ناتنی : الان کجاس
چان سو : طبق برنامه جیمین امد اینجا و جیمین و من بحث کردیم ات رفت خودش کشی کرد
ناتنی خندید
ناتنی : مثل همیشه دختر ضعیف هس
ناتنی : افرین بهت حالا برو بیمارستان مطمعن شو که بچه اش میمیره و ات
چان سو : چشم
ادمین : خب یک چیزی بگم چان سو و ناتنی نقشه کشیدن که بچه ات رو بکشن واسه همین اون فیلم ها رو بهشون فرستادن
بعدش چان سو بیاد ات رو بدوزده و تو خونه اش نگه داره
و ناتنی هم با شماره ناشناس به جیمین زنگ بزنه و بگه ات کجاس و بقیه اش رو هم که می دونید
تو بیمارستان
جیمین : حالش چه طوره
دکتر : خدا رو شکر به خیر گذشت
جیمنی: حالش چه طور خوبه
دکتر : بله حالشون خوبه
جیمین : بچه چی
دکتر : هنوز مطمعن نیستیم
جیمین : یعنی چی
دکتر: نمی دونیم دارو روی بچه تاثیر داره یا نه اگر حامله نبودن داروی خاصی نیس ولی بچه هس نمی دونیم
جیمین : می تونم ببینمش ( با لکنت
دکتر : بله
دکتر : لطفا تحت فشار قرار ندین
جیمین ؛ چشم حتما
دکتر : راستی احتمال خیلی زیاده که بچه چیزیش نشده باشه و زنده بمونه
جیمین : ممنونن
جیمین رفت پیش ات
جیمین: حالت خوبه
ات ؛ ولممم کن برو بیرون
جیمین : انگار تو ازم دلخورییی حواست هس دا می خواستی بچه مون رو بکشی الانم معلوم نیس زندس یا مرده ( پسرممم همین الان دکتر گفت نزار تو فشار )
ات : چه بهتر بزار بمیره نمی خوام بیاد این زندگی کوفتی
جیمین : ات عصاب ندارم هاااا
ات : فکر کردی من عصبا دارممم
جیمین رفت بیرون دید چان سو امده
جیمین : چی می خوای خیالت راحت شددد دیگه نه باهام حرف میزنه نه چیزی
چان سو : چون ازت متنفره عاشق منه
جیمین یقه چان سو رو گرفت
۱۲.۵k
۱۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.