فیک(??Why you)پارت(25)
ا/ت هم عقب تر میرفت
تهیونگ وایساد ا/ت هم وایساد
تهیونگ:ولی تو وقتی یکمی سنت بره بالا از من پیر تر میشی. خنده*
ا/ت:به هرحال من مثله تو موجود ماورایی نیستم که خیلی زیاد عمر کنم ولی عوضش از هر نظر جوون تر باشم .
و ا/ت جای یکی از زخمای تهیونگو بخاطره اینکه از اون وضعیت خلاص بشه یکمی آروم فشار داد
تهیونگم بخاطره دردش به خودش پیچید رفت عقب *
تهیونگ:آخ.....چته دیونه
ا/ت:حقته .بلند شد*
ا/ت:اصلا چرا باید باهات بشینم بحث کنم؟؟؟ داشت میرفت که*
تهیونگ:ا/ت
ا/ت سرشو برگردوند*
ا/ت:چیه؟
تهیونگ:تو چرا بعداز اینکه از اون اتاقی که توش زندانی شده بودی .....بیرون اومدی ولی فرار نکردی ؟؟
ا/ت:چون گفتم به جونگ کوک کمک میکنم
تهیونگ:ولی میتونستی بزنی زیرش ،
میتونستی زندگی عادیتو بدون اینکه اصلا این اتفاق نیوفتاده و همه چی خوبه ادامه بدی ولی موندی بازم با اینکه جونگ کوک تورو تو اون وضع گذاشته بود
حتی وقتی که من....
ا/ت:ببین ته ....شاید بگی احمقانه بنظر بیاد ولی ....دلیلشو خودمم نمیدونم ....شاید خودم میخواستم که بمونم
با اینکه خوب....به قوله خودت میتونستم زندگی عادیمو داشته باشم ولی من ....این زندگیو انتخاب کردم
نمیدونم چی در انتظارمه ولی خوب هیچکس که از آینده خبری نداره ....زندگی با هر پستی بلندیش جریان داره
تهیونگ:تعجب
تهیونگ وایساد ا/ت هم وایساد
تهیونگ:ولی تو وقتی یکمی سنت بره بالا از من پیر تر میشی. خنده*
ا/ت:به هرحال من مثله تو موجود ماورایی نیستم که خیلی زیاد عمر کنم ولی عوضش از هر نظر جوون تر باشم .
و ا/ت جای یکی از زخمای تهیونگو بخاطره اینکه از اون وضعیت خلاص بشه یکمی آروم فشار داد
تهیونگم بخاطره دردش به خودش پیچید رفت عقب *
تهیونگ:آخ.....چته دیونه
ا/ت:حقته .بلند شد*
ا/ت:اصلا چرا باید باهات بشینم بحث کنم؟؟؟ داشت میرفت که*
تهیونگ:ا/ت
ا/ت سرشو برگردوند*
ا/ت:چیه؟
تهیونگ:تو چرا بعداز اینکه از اون اتاقی که توش زندانی شده بودی .....بیرون اومدی ولی فرار نکردی ؟؟
ا/ت:چون گفتم به جونگ کوک کمک میکنم
تهیونگ:ولی میتونستی بزنی زیرش ،
میتونستی زندگی عادیتو بدون اینکه اصلا این اتفاق نیوفتاده و همه چی خوبه ادامه بدی ولی موندی بازم با اینکه جونگ کوک تورو تو اون وضع گذاشته بود
حتی وقتی که من....
ا/ت:ببین ته ....شاید بگی احمقانه بنظر بیاد ولی ....دلیلشو خودمم نمیدونم ....شاید خودم میخواستم که بمونم
با اینکه خوب....به قوله خودت میتونستم زندگی عادیمو داشته باشم ولی من ....این زندگیو انتخاب کردم
نمیدونم چی در انتظارمه ولی خوب هیچکس که از آینده خبری نداره ....زندگی با هر پستی بلندیش جریان داره
تهیونگ:تعجب
۱۰.۱k
۰۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.