مربی کوک پارت 3
بعد حرف کوک دوید و رفت سمت کمدا تا هدفونش رو بزاره تو ساکش
ات:وای که چقد جذاب بود اخخخخ قلبم پیرسینگ لباش چقد کراش بود عرررررررر
چشاش چقد گنده و ژذذاب بود تو این فکرا بودم و هنوزم داشتم میدویدم که سرم به یچیز سفت خورد سرم با درد اوردم بالا دیدم کوکه 😕
پرسیدم :عه؟ استاد شما اینجا چیکار میکنید
×: پابو( احمق)اگه من نیومده بودم جلوت خورده بودی توی ستون نصف شده بودی حواست کجاس؟
ات: حیحی ببخشید...
×: بجنب دیگه دیر شد
دستکش هاتم بیار
ات: چش چش
کوک رفت ات هم سریع هدفون شو گذاشت توی ساکش و دسکششو برداشت و دووید چون باشگاه بزرگ بود و خیلی طولش داده بود
ات رسید به کوک گفت :من باید چیکار کنم استاد ؟
کوک گفت؛ از اونجایی که خیلی طولش دادی و قراره بامن مسابقه بدی.
ات با نگاه های پر سوال سکوت کرد وفقط به کوک نگاه میکرد
که کوک گفت : چیه نکنه قبل از اینجا باشگاه نمیرفتی؟
ات به خودش اومد و گفت البته میرفتم و خب استاد من به کوچولویی( با حالت کیوت )شومآع به این گنده ای من کتلت میشم با یک ضربت
کوک: نترس بهت اسون میگیرم اولین جلسست
و شروع به مبارزه کردن ات خیس عرق شد چون شکست دادن مربی غولاساش کار اسونی نبود
ات با حالت بی جون گفت : استاد میشه من اب بخورم؟ ( فک کنم باید اجازه بگیرن نمد اطلاعاتی راجب بوکس اینا ندارم )
کوک که دید ات خیس عرقه بهش خندید و اجازه داد
ات ابشو خورد ( اصنم منحرف نشدم )✨
بعد رفت پیش کوک
و گفت استاد من میتونم برم دوساعتم پر شد
کوک بهش اجازه داد
و ات رفت و اماده شد از باشگاه زد بیرون
شرط
9 تا لایک
ات:وای که چقد جذاب بود اخخخخ قلبم پیرسینگ لباش چقد کراش بود عرررررررر
چشاش چقد گنده و ژذذاب بود تو این فکرا بودم و هنوزم داشتم میدویدم که سرم به یچیز سفت خورد سرم با درد اوردم بالا دیدم کوکه 😕
پرسیدم :عه؟ استاد شما اینجا چیکار میکنید
×: پابو( احمق)اگه من نیومده بودم جلوت خورده بودی توی ستون نصف شده بودی حواست کجاس؟
ات: حیحی ببخشید...
×: بجنب دیگه دیر شد
دستکش هاتم بیار
ات: چش چش
کوک رفت ات هم سریع هدفون شو گذاشت توی ساکش و دسکششو برداشت و دووید چون باشگاه بزرگ بود و خیلی طولش داده بود
ات رسید به کوک گفت :من باید چیکار کنم استاد ؟
کوک گفت؛ از اونجایی که خیلی طولش دادی و قراره بامن مسابقه بدی.
ات با نگاه های پر سوال سکوت کرد وفقط به کوک نگاه میکرد
که کوک گفت : چیه نکنه قبل از اینجا باشگاه نمیرفتی؟
ات به خودش اومد و گفت البته میرفتم و خب استاد من به کوچولویی( با حالت کیوت )شومآع به این گنده ای من کتلت میشم با یک ضربت
کوک: نترس بهت اسون میگیرم اولین جلسست
و شروع به مبارزه کردن ات خیس عرق شد چون شکست دادن مربی غولاساش کار اسونی نبود
ات با حالت بی جون گفت : استاد میشه من اب بخورم؟ ( فک کنم باید اجازه بگیرن نمد اطلاعاتی راجب بوکس اینا ندارم )
کوک که دید ات خیس عرقه بهش خندید و اجازه داد
ات ابشو خورد ( اصنم منحرف نشدم )✨
بعد رفت پیش کوک
و گفت استاد من میتونم برم دوساعتم پر شد
کوک بهش اجازه داد
و ات رفت و اماده شد از باشگاه زد بیرون
شرط
9 تا لایک
۲.۹k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.