سناریو ی ریندو پارت خداهم نمیدونه چندم

دید ا.ت
نامه رو خوندم و رفتم جلوی اینه ماسک زدم که لبم معلوم نباشه و رفتم مدرسه که ایمی اومد جلوم
ایمی در ذهن : چرا ریندو از ا.ت خوشش اومد من که قبلا دوست ریو بودم خودمو به هر دری زدم از من خوشش نیومد بعد اون ا.ت بدون اینکه کاریکنه ....🤬
ایمی: هوی ا.ت چرا ماسک زدی
( تا یادم نرفته ران ۱۵ سالشه اشتباه نوشته بودم 😁 )
ا.ت : ه.هیچی
ایمی اومد نزدیکم که یهو معلم اومد
ایمی : بعد مدرسه کارت دارم
ا.ت : باشه
بعد مدرسه
دید ؟؟؟ ( شخص سومی که شما نمیدونین کیه )
دیدم ایمی و اینا رفت سمت ا.ت
ایمی : اینا میگم بهتر نیست ا.ت رو ببریم جایی که بهش تعلق داره
اینا: اره
ایمی: اینا بنظرت ا.ت به کجا تعلق داره
اینا: تو سطل اشغال ( خندید)
ا.ت در ذهن :اینا و چند نفره دیگه اومدن نز دیکم و میخواستن بندازنم تو سطل اشغال چون ریو هم نبود کسی کاری به کارشون نداشت
ا.ت با صدای لرزون گفت : شما ها چون ریو نیست دارین اینکارو میکنین
ایمی: چه غلطا ا.ت داره پر رو.....
هرفش ناقص موند که زدم با مشت تو دهنش
؟؟؟: هوی احمق فکر کردی چون ریو نیست میزارم به ا.ت دست بزنی تمه از کی تاحالا پررو شدی ها
دست ا.ت رو گرفتم و رفتیم
ا.ت: تو که دوست ایمی هستی
؟؟؟ : اره ولی داشت زیادروی میکرد
ا.ت: د.داریم کجا میریم
؟؟؟ : خونه ی ریو ببینم چرا نیومده
ا.ت: تو کی هستی
؟؟؟ : من ......













خب دوستان جناب ؟؟؟ نقش من هست تو سناریو حالا اسمم چیه تا نگین ادامشو نمیزارم ران هم اسممو گفت 😋😆😌