اینم از رمان من
قاتل قلبم "پارت ۱"
از زبون انیا:
[ ] سلام من انیا فورجرم ۱۷ سالمه ،کوچکترین جاسوس وستالیسم .وقتی ۱۶ سالم بود سوتی دادم و بابام فهمید که تلپاتم بعدش ازم خواست که یه جاسوس بشم منم قبول کردم .۱۰ سال پیش ماموریت استریکس لغو شو ولی امروز که رفتم سازمان توایلات"بابام" گفت که ماموریت رو از اول شروع میکنیم .باید کاری کنم که دامیان از من خوشش بیاد وقتی هم که بهم اعتماد کردم میکشمش اونجوری پدرش از مخفی گاهش میاد بیرون و سازمان با مدارکی که الیهش پیدا کرده دستگیرش میکنه .
یکم سخته که آدم بکشمش ولی باید انجامش بدم فردا روز اوله سال تحصیلی جدیده و ماموریت شروع میشه ....
از زبون انیا:
[ ] سلام من انیا فورجرم ۱۷ سالمه ،کوچکترین جاسوس وستالیسم .وقتی ۱۶ سالم بود سوتی دادم و بابام فهمید که تلپاتم بعدش ازم خواست که یه جاسوس بشم منم قبول کردم .۱۰ سال پیش ماموریت استریکس لغو شو ولی امروز که رفتم سازمان توایلات"بابام" گفت که ماموریت رو از اول شروع میکنیم .باید کاری کنم که دامیان از من خوشش بیاد وقتی هم که بهم اعتماد کردم میکشمش اونجوری پدرش از مخفی گاهش میاد بیرون و سازمان با مدارکی که الیهش پیدا کرده دستگیرش میکنه .
یکم سخته که آدم بکشمش ولی باید انجامش بدم فردا روز اوله سال تحصیلی جدیده و ماموریت شروع میشه ....
۳.۵k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.