Part⁶⁵
Part⁶⁵
از اونجایی ک دهنمو سرویس کردید و ریدین بهم گفتم بزارم واستون ولی نه کامنتا رسیدع بود نه لایکا
روی بیبی چک ۲ تا خط افتاده بود
ب......باورم نمیشه
تا ساعت ۹ منتظر موندم تا کوک بیاد
در خونه باز شدو کوک وارد شد
با خوشحالی رفتم سمتش
_سلامممم(خوشحال)
+هوم(سرد)
زد تو ذوقم خیلی سرد جواب داد انگار اعصابشم خورد بود نمیفهمم چرا مگه چی شده؟
_ک...کوک چرا اینطوری جواب دادی
+انتظار داری الان بیام قربون صدقت برم جوابتو بدم ولم کن دیگههه(داد)
چشمام پر اشک شد
_خ....خب....م...م...مگه من ....چ....چی گفتم(بغض)
+گند زده شد تو کارم دست از سرم بردار تا همینجا لهت نکردم(اربده)
نتونستم خودمو کنترل کنمو منم داد زدم
_ینیییییی چیییییی من با خوشحالی اومدم سمتت اومدم بهت ی خبر خوب بدم ولی تو سرم بدون دلیل داد میزنیییی این چه زندگیه من دارمم ینی چی هاننننن همیشه هر وقت از دست هر کسی ناراحتی سر من خالی میکنی یا سرم داد میزنی اربده میکشی یا کتکم میزنییییییییییی(داد و گریه)
+.....
_چیه چرا الان جواب نمیدیییییییییییییی
+چ...چی میخواستی بهم بگی
_مگه واست مهمه
از کنارش رد شدمو رفتم تو اتاق نشستم رو تخت
در باز شدو اومد داخل
اههههههههه من دو دیقه از دستش اسایش ندارممممم
+دخترم
_ب من نگو دخترم من دختر تو نیستم
+دختر کی ای پس؟؟؟
_دختر هیچکس
کوک ویو
از این حجم از مظلوم بودن خندم گرفته بود ولی نمیخندیدم چون اگ بخندم جرم میده اخه بچم خیلی سلیطس
رفتم رو تخت کنارش
_برو اونور
+ععععععععععع
_عععع نه ب خورشت قیمه الف زیر ب
+باشه بابا غلط کردم گو خوردم دیگه داد نمیزم
_(روشو میکنه اونور)
+(خنده)
_نخنددددد به چی میخندی
+به این حجم از کیوت بودنننن
_خنده دار نیستتتتت
کشیدمش تو بغلم
+بیا اینجا ببینم دختر کوچولوی من
ا/ت ویو
عردددررریحقوقجیوثحبحقوبحفج با این حرفاش قلبم اکلیلی میشددددد
+خب اشتی؟
_خیله خب چون خیلی اصرار کردی باشه
+افرین دختر خوب
+خب چی میخواستی بم بگی
از توی بغلش اومدم بیرونو دستاشو گرفتم
_جونگ کوک
+جانم
_م.....من
+تو چی؟؟؟؟
+ا/ت داری نگرانم میکنی
_نه نه نگران نباش
+خب بگو دیگه جون به لبم کردی
_من...........حاملم
یهو از رو تخت بلند شدو عین زنا جیغ زددددد
_کوکککککک چیکار میکنی چتههههههه
+دارم بابا میشمممممممممممممم
با خوشحالیش منم خوشحال شدمو پاشدم رفتم سمتش بلند گفتم
_منم دارم مامان میشممممممممم
یه دفعه اجوما اومد داخلو گفت
@منم دارم مامان بزرگ میشمممممممممممممم
هممون خندمون گرفت منو کوک محکم همو بغلم کردیم
شرایط پارت بعد
¹³⁰like
¹²⁰coment
از اونجایی ک دهنمو سرویس کردید و ریدین بهم گفتم بزارم واستون ولی نه کامنتا رسیدع بود نه لایکا
روی بیبی چک ۲ تا خط افتاده بود
ب......باورم نمیشه
تا ساعت ۹ منتظر موندم تا کوک بیاد
در خونه باز شدو کوک وارد شد
با خوشحالی رفتم سمتش
_سلامممم(خوشحال)
+هوم(سرد)
زد تو ذوقم خیلی سرد جواب داد انگار اعصابشم خورد بود نمیفهمم چرا مگه چی شده؟
_ک...کوک چرا اینطوری جواب دادی
+انتظار داری الان بیام قربون صدقت برم جوابتو بدم ولم کن دیگههه(داد)
چشمام پر اشک شد
_خ....خب....م...م...مگه من ....چ....چی گفتم(بغض)
+گند زده شد تو کارم دست از سرم بردار تا همینجا لهت نکردم(اربده)
نتونستم خودمو کنترل کنمو منم داد زدم
_ینیییییی چیییییی من با خوشحالی اومدم سمتت اومدم بهت ی خبر خوب بدم ولی تو سرم بدون دلیل داد میزنیییی این چه زندگیه من دارمم ینی چی هاننننن همیشه هر وقت از دست هر کسی ناراحتی سر من خالی میکنی یا سرم داد میزنی اربده میکشی یا کتکم میزنییییییییییی(داد و گریه)
+.....
_چیه چرا الان جواب نمیدیییییییییییییی
+چ...چی میخواستی بهم بگی
_مگه واست مهمه
از کنارش رد شدمو رفتم تو اتاق نشستم رو تخت
در باز شدو اومد داخل
اههههههههه من دو دیقه از دستش اسایش ندارممممم
+دخترم
_ب من نگو دخترم من دختر تو نیستم
+دختر کی ای پس؟؟؟
_دختر هیچکس
کوک ویو
از این حجم از مظلوم بودن خندم گرفته بود ولی نمیخندیدم چون اگ بخندم جرم میده اخه بچم خیلی سلیطس
رفتم رو تخت کنارش
_برو اونور
+ععععععععععع
_عععع نه ب خورشت قیمه الف زیر ب
+باشه بابا غلط کردم گو خوردم دیگه داد نمیزم
_(روشو میکنه اونور)
+(خنده)
_نخنددددد به چی میخندی
+به این حجم از کیوت بودنننن
_خنده دار نیستتتتت
کشیدمش تو بغلم
+بیا اینجا ببینم دختر کوچولوی من
ا/ت ویو
عردددررریحقوقجیوثحبحقوبحفج با این حرفاش قلبم اکلیلی میشددددد
+خب اشتی؟
_خیله خب چون خیلی اصرار کردی باشه
+افرین دختر خوب
+خب چی میخواستی بم بگی
از توی بغلش اومدم بیرونو دستاشو گرفتم
_جونگ کوک
+جانم
_م.....من
+تو چی؟؟؟؟
+ا/ت داری نگرانم میکنی
_نه نه نگران نباش
+خب بگو دیگه جون به لبم کردی
_من...........حاملم
یهو از رو تخت بلند شدو عین زنا جیغ زددددد
_کوکککککک چیکار میکنی چتههههههه
+دارم بابا میشمممممممممممممم
با خوشحالیش منم خوشحال شدمو پاشدم رفتم سمتش بلند گفتم
_منم دارم مامان میشممممممممم
یه دفعه اجوما اومد داخلو گفت
@منم دارم مامان بزرگ میشمممممممممممممم
هممون خندمون گرفت منو کوک محکم همو بغلم کردیم
شرایط پارت بعد
¹³⁰like
¹²⁰coment
۳۵.۳k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.