مافیای من part 1
از زبان لانا ( علامتا لانا٪ لونا+)
سلام من لانا هستم ۱۸ سالمه و یه خواهر دارم به اسم لونا اونم ۱۸ سالشه ما دوقلوییم ولی شبیه نیستیم بهم زیاد من و خواهرم از بچگی به کشور کره علاقه داشتیم اما هیچوقت فرصت نشد که بریم الان داشتم تو گوشی میچرخیدم که مامانم گفت
مامانشون: بچه ها بیاید کارتون دارم
مامانشون: بالاخره بعد از سال ها میخوایم بریم مسافرت خارج از کشور
+٪ کجا بریم
مامان و باباشون: چون دوست دارین برین کره ما هم میریم اونجا و یه هفته میمونیم مطمئنم خوش میگذره
ما هم خر ذوق شدیم و رفتیم تو اتاق و سه ساعت تمام عر زدیم بعدش که برای فردا صبح بلیط جور کردیم و چمدون ها رو بستیم و رفتیم که بخوابیم صبح با آلارم گوشی بیدار نشدیم بلکه با خالی کردن آب روی صورتمون بیدار شدیم
مامانشون: بلند شید دیگه دیر میشه
سریع از جامون پریدیم رفتیم حاضر شدیم صبحونه خوردیم و بعد راه افتادیم وارد فرودگاه شدیم بعد کلی کار نشستیم تا اسممون رو صدا زدن و به سمت هواپیما رفتیم خیلی ذوق داشتیم صندلی هامون رو پیدا کردیم و بعد نشستیم
+وقتی رسیدیم کره چیکار میکنی ٪معلومه فیلتر شکنام رو از تو گوشیم حذف میکنم+خیلی نمکی بیا بمالمت به خیار ٪😂😂
بعد از اینکه به کره رسیدیم رفتیم یه هتل گرفتیم و یکی از اتاق هارو رزرو کردیم چون خیلی خسته بودیم یکم استراحت کردیم و من تلویزیون رو روشن کردم یک خبری نوشته بود خطرناک ترین مافیای کره داره از آمریکا به کره برمیگرده
٪لونا دیدی +اره چقدر ترسناک حالا ولش کن بریم کره رو یکم بگردیم ٪اره بریم
از زبان لونا
داشتیم توی خیابونای کره میگشتیم که یهو کوچه رو اشتباهی اومدیم و گم شدیم هوا تاریک شده بود که یک دفعه...(سیاهی مطلق) ٪لون...(سیاهی مطلق)
تا اینجا اومدی لایک کن اگه غلطی داشتم ببخشید و پارت بعدی روهم میزارم امیدوارم خوشتون بیاد💜💜💜🎀🎀
سلام من لانا هستم ۱۸ سالمه و یه خواهر دارم به اسم لونا اونم ۱۸ سالشه ما دوقلوییم ولی شبیه نیستیم بهم زیاد من و خواهرم از بچگی به کشور کره علاقه داشتیم اما هیچوقت فرصت نشد که بریم الان داشتم تو گوشی میچرخیدم که مامانم گفت
مامانشون: بچه ها بیاید کارتون دارم
مامانشون: بالاخره بعد از سال ها میخوایم بریم مسافرت خارج از کشور
+٪ کجا بریم
مامان و باباشون: چون دوست دارین برین کره ما هم میریم اونجا و یه هفته میمونیم مطمئنم خوش میگذره
ما هم خر ذوق شدیم و رفتیم تو اتاق و سه ساعت تمام عر زدیم بعدش که برای فردا صبح بلیط جور کردیم و چمدون ها رو بستیم و رفتیم که بخوابیم صبح با آلارم گوشی بیدار نشدیم بلکه با خالی کردن آب روی صورتمون بیدار شدیم
مامانشون: بلند شید دیگه دیر میشه
سریع از جامون پریدیم رفتیم حاضر شدیم صبحونه خوردیم و بعد راه افتادیم وارد فرودگاه شدیم بعد کلی کار نشستیم تا اسممون رو صدا زدن و به سمت هواپیما رفتیم خیلی ذوق داشتیم صندلی هامون رو پیدا کردیم و بعد نشستیم
+وقتی رسیدیم کره چیکار میکنی ٪معلومه فیلتر شکنام رو از تو گوشیم حذف میکنم+خیلی نمکی بیا بمالمت به خیار ٪😂😂
بعد از اینکه به کره رسیدیم رفتیم یه هتل گرفتیم و یکی از اتاق هارو رزرو کردیم چون خیلی خسته بودیم یکم استراحت کردیم و من تلویزیون رو روشن کردم یک خبری نوشته بود خطرناک ترین مافیای کره داره از آمریکا به کره برمیگرده
٪لونا دیدی +اره چقدر ترسناک حالا ولش کن بریم کره رو یکم بگردیم ٪اره بریم
از زبان لونا
داشتیم توی خیابونای کره میگشتیم که یهو کوچه رو اشتباهی اومدیم و گم شدیم هوا تاریک شده بود که یک دفعه...(سیاهی مطلق) ٪لون...(سیاهی مطلق)
تا اینجا اومدی لایک کن اگه غلطی داشتم ببخشید و پارت بعدی روهم میزارم امیدوارم خوشتون بیاد💜💜💜🎀🎀
۴.۳k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.