گفت چند تا دوسم داری

گفت:« چند تا دوسم داری؟»
گفتم:« یکی»
ابروهاشو تو هم کشید، اخم کرد و گفت:
« خسته نشی از این همه دوست داشتن!»
خندیدم و گفتم: « نه، قول میدم، تا ته دنیا»
با قیافه شاکی گفت:
« اخه یکی بدرد میخوره؟ تکون بخوری تمومه!
خیلی کمه، خیلی»
گفتم:« شاید ظاهرش کم نشون بده
اما یک، قوی ترین عددیه که میشناسم
یک کمیتش شاید پایین باشه
اما بجاش کیفیت داره
یک بزرگه، به اندازه خدا
یک عزیزه مثل تویی که یکی یدونمی
یک پر از شکوهه، مثل نفر اول شدن توی مسابقه ها»
خیره شده بود و با دقت گوش میداد
حرفم که تمام شد، حس غرور را در چشمانش میدیدم
دستانم را گرفت، خیره در چشمانم گفت:
« قول بده همیشه یکی دوسم داشته باشی»
جان دلم، قرار است یک عمر
یکی دوستت داشته باشم:)
#سیما_امیرخانی
دیدگاه ها (۱)

وقتی که کلافه و خسته ای هیچ چیز لازم نداری به جز یک نفر که آ...

معشوقم...به من گفته...که مرا می خواهد...ازین رو...به خوبی از...

باید یکی باشد ...یکی که دزدانه نگاهش کنیدزدانه راه رفتنش را ...

مگه نمیگیهمه چی اشتباههدل دادنامون اشتباههخودمونم کنار هم اش...

هیچ وقت عاشق نشو وابسته نشو دل نبند چرا؟چون مثل من میشی حالا...

خدمتکار حنایی پارت 2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط