اسلاید دوم موهای لوسی
اسلاید دوم موهای لوسی
یه مافیا نباید عاشق شه ولی....
÷چقدم گنده ای (خنده)
٪تازه یه کیلو اضافه کردم
÷خدا قوت پهلوان(خنده)
م.جه:بسه بیاین به لارا میگم بهت یه لباس بده
.
.
لارا یه دست لباس به لوسی بده
لارا:بگیر(انداخت توی صورت لوسی)
÷لارا درست رفتار کن
لارا:آخ ببخشید(پوزخند)
٪عیبی نداره من میرم بپوشمش (رفت پوشید ولی با همون لباسای کثیف برگشت)
٪راستش گشاده
لارا:من این لباسا رو نمیخوام تن تو بوده
٪نخوردم که میرم میشورم میارمش
لارا:خدمتکاری؟خدمتکار کوچولو گفتم بندازش دور(درو محکم بست)
÷مامان چرا اینو با خودتون اووردین
م.جه:غفلت پسرم غفلت
برین بخرین دیگه چاره ای نیست
÷بریم لوسی تو حاضری؟
٪جز این لباسی ندارم که بخوام حاضر شم
÷اوکی مامان خداحافظ
**هوپی و لوسی رفتن و دو سه دست لباس خریدن یکی رو همونجا پوشید و اومدن بیرون رفتن توی خونه
÷رسیدیم برو تو
٪من کجا بخوابم؟
÷قبلشم بهت گفتم
٪فکر نکن واقعا آشتی کردما فقط واسه ی لارا و اون خدمتکارا اینطوری رفتار کردم
÷و این یعنی...دوسم داری...
٪برو تا نزدمت فکرشو از سرت بیرون کن
÷خیله خب من میرم روی کاناپه تو هم روی تخت
٪میخوای کمرتو بشکونی؟
÷خودت چی؟
٪من عادت دارم
÷لجبازی نکن
٪هوفف خیله خب ولی بینمون بالش میزاریم
باشه بگیر بخواب
ویو جیهوپ:خوابم نمیبرد ساعت دو شب بود لوسی عین یه خرگوش توی خودش جمع شده بود بالشتارو کنار زدم و رفتم بغلش کردم و خوابیدم دیگه نفهمیدم کی صبح شد
ویو لوسی:با احساس سنگینی پاشدم رومو برگردوندم دیدم جیهوپ بغلم کرده از اولشم نباید میومدم اینجا ولی راهی نبود
یه مافیا نباید عاشق شه ولی....
÷چقدم گنده ای (خنده)
٪تازه یه کیلو اضافه کردم
÷خدا قوت پهلوان(خنده)
م.جه:بسه بیاین به لارا میگم بهت یه لباس بده
.
.
لارا یه دست لباس به لوسی بده
لارا:بگیر(انداخت توی صورت لوسی)
÷لارا درست رفتار کن
لارا:آخ ببخشید(پوزخند)
٪عیبی نداره من میرم بپوشمش (رفت پوشید ولی با همون لباسای کثیف برگشت)
٪راستش گشاده
لارا:من این لباسا رو نمیخوام تن تو بوده
٪نخوردم که میرم میشورم میارمش
لارا:خدمتکاری؟خدمتکار کوچولو گفتم بندازش دور(درو محکم بست)
÷مامان چرا اینو با خودتون اووردین
م.جه:غفلت پسرم غفلت
برین بخرین دیگه چاره ای نیست
÷بریم لوسی تو حاضری؟
٪جز این لباسی ندارم که بخوام حاضر شم
÷اوکی مامان خداحافظ
**هوپی و لوسی رفتن و دو سه دست لباس خریدن یکی رو همونجا پوشید و اومدن بیرون رفتن توی خونه
÷رسیدیم برو تو
٪من کجا بخوابم؟
÷قبلشم بهت گفتم
٪فکر نکن واقعا آشتی کردما فقط واسه ی لارا و اون خدمتکارا اینطوری رفتار کردم
÷و این یعنی...دوسم داری...
٪برو تا نزدمت فکرشو از سرت بیرون کن
÷خیله خب من میرم روی کاناپه تو هم روی تخت
٪میخوای کمرتو بشکونی؟
÷خودت چی؟
٪من عادت دارم
÷لجبازی نکن
٪هوفف خیله خب ولی بینمون بالش میزاریم
باشه بگیر بخواب
ویو جیهوپ:خوابم نمیبرد ساعت دو شب بود لوسی عین یه خرگوش توی خودش جمع شده بود بالشتارو کنار زدم و رفتم بغلش کردم و خوابیدم دیگه نفهمیدم کی صبح شد
ویو لوسی:با احساس سنگینی پاشدم رومو برگردوندم دیدم جیهوپ بغلم کرده از اولشم نباید میومدم اینجا ولی راهی نبود
۳.۴k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.