غريب وار نشستم به جان من غمي است
غريب وار نشستم به جان من غمي است
چه غمگنانه نشستم چه بی امان غمي است
اميد بخشش دارم از كوتاهي هاي امروزم
آوردم عذرتقصير كه درخاصيت آن غمي است
جلوه محبت شماواين اميدواري ام را
چگونه جای بگيرد در اين سخن غمي است
جدايی من وشماها محالست چرا من
جدا نشينم كه درآهنگ آمدن غمي است
شوم هر آيينه در انتظار ديدارتان
غمگين كه درين سوختن غمي است
با ياران قديمي چنان آرامشي است مرا
که سخت پشيمان شده ام از رفتن غمي است
مرا ببخشيد براي شكايتهاي بيگاهم
بدون رهروان مهربان درين شرمگين غمي است
چه غمگنانه نشستم چه بی امان غمي است
اميد بخشش دارم از كوتاهي هاي امروزم
آوردم عذرتقصير كه درخاصيت آن غمي است
جلوه محبت شماواين اميدواري ام را
چگونه جای بگيرد در اين سخن غمي است
جدايی من وشماها محالست چرا من
جدا نشينم كه درآهنگ آمدن غمي است
شوم هر آيينه در انتظار ديدارتان
غمگين كه درين سوختن غمي است
با ياران قديمي چنان آرامشي است مرا
که سخت پشيمان شده ام از رفتن غمي است
مرا ببخشيد براي شكايتهاي بيگاهم
بدون رهروان مهربان درين شرمگين غمي است
۳۶۹
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.