⛓🖇my dady🖇⛓ p.64
ویو ا.ت
با صدای زنگ بیدار شدم و لباش پوشیدم به سمت کلاس رفتم جیمین زود تر من رفته بود درو باز کردم و رفتم رو صندلی نشستم معلم امد و بعد از حرف زدن و درس دادن زنگ خورد
کل روز تموم شد و معلم اخر با گفتن جمله اخر هفته خوبی داشته باشید از کلاس رفت بیرون
کوک:بچه ها میخایم بریم بیرون میاید ؟
ا.ت:اره
به سمت خوابگاه رفتیم و وارد اتاق شدم وسایلامو پرت کردم یگوشه از اتاق و رو تخت افتادم
با جیمینم که حرف نمیزدم چون مقصر خودش بود
رو تخت نشستمو نگاهی به ساعت دیواری کردم و بعد سرمو به طرف جیمین که کنار میز ارایشی بود و وایساده بود و تا گوشاش لبخند میزد نگاه کردم حتما باز خبر خوبی بود اصن به من چه
بلند شدم برم حموم که زنگ در خورد
ا.ت:بلهه
بیت نا:ا.ت ۵ میریم حاضر باشید
ا.ت:باش
سریع رفتم حموم و یه دوش ده مینی گرفتم امدم بیرون روبه رو اینه نشستم و موهامو خشک کردم و بعد از مرطوب کننده به موهام زدم و شونش کردم یه ارایش ملایم انجام دادم و سمت کمد رفتم لباس مورد نیازمو انتخاب کردم رفتم پوشیدم
جیمین هم داشت لباس میپوشید عطر مورد علاقمو برداشتمو زدم و یه بار دیگه خودمو چک کردم تو اینه قدی سمت جا کفشی رفتم و کفشی که به استایلم بیاد و برداشتم تقریبن ۴ و ۵۰ دیقه بود کفشامو پوشیدمو رفتم بیرون
اسلاید ۲:استایل ا.ت
اسلاید۳:استایل جیمین
کوک:میبینم که خانم پارک امادس
بهش خندیدم و رفتم سمتش
ا.ت: حالا نگفتی کجا میریم
کوک :میریم سینما . پارک . رستوران
ا.ت:خوب جلو جلو پلن میریزید
کوک :ما اینیم دیگه (با چشمک)
با مشت زدم به شونش
و جیمین و بیت نا هم بعد از ۱۰ دقیقه امدن سوار ماشین کوک شدیم و من و بیت نا عقب نشستیم و کوک و جیمینم جلو
اول رفته بودیم سینما چون وقت گرفته بودیم
وارد سینما شدیم و نوشابه و پوفیلا گرفتیم و رفتیم داخل رو صندلی ها نشستیم
فیلم و گذاشتن
وسطای فیلم بود که گوشیم رنگ خورد ناشناس بود بهشون گفتم میرم دستشویی رفتم بیرون و جوابشو دادم
صداش..اون باورم نمیشه با چه رویی بهم زنگ زده
ا.ت:بله ؟
.....
لایک و کامنت
با صدای زنگ بیدار شدم و لباش پوشیدم به سمت کلاس رفتم جیمین زود تر من رفته بود درو باز کردم و رفتم رو صندلی نشستم معلم امد و بعد از حرف زدن و درس دادن زنگ خورد
کل روز تموم شد و معلم اخر با گفتن جمله اخر هفته خوبی داشته باشید از کلاس رفت بیرون
کوک:بچه ها میخایم بریم بیرون میاید ؟
ا.ت:اره
به سمت خوابگاه رفتیم و وارد اتاق شدم وسایلامو پرت کردم یگوشه از اتاق و رو تخت افتادم
با جیمینم که حرف نمیزدم چون مقصر خودش بود
رو تخت نشستمو نگاهی به ساعت دیواری کردم و بعد سرمو به طرف جیمین که کنار میز ارایشی بود و وایساده بود و تا گوشاش لبخند میزد نگاه کردم حتما باز خبر خوبی بود اصن به من چه
بلند شدم برم حموم که زنگ در خورد
ا.ت:بلهه
بیت نا:ا.ت ۵ میریم حاضر باشید
ا.ت:باش
سریع رفتم حموم و یه دوش ده مینی گرفتم امدم بیرون روبه رو اینه نشستم و موهامو خشک کردم و بعد از مرطوب کننده به موهام زدم و شونش کردم یه ارایش ملایم انجام دادم و سمت کمد رفتم لباس مورد نیازمو انتخاب کردم رفتم پوشیدم
جیمین هم داشت لباس میپوشید عطر مورد علاقمو برداشتمو زدم و یه بار دیگه خودمو چک کردم تو اینه قدی سمت جا کفشی رفتم و کفشی که به استایلم بیاد و برداشتم تقریبن ۴ و ۵۰ دیقه بود کفشامو پوشیدمو رفتم بیرون
اسلاید ۲:استایل ا.ت
اسلاید۳:استایل جیمین
کوک:میبینم که خانم پارک امادس
بهش خندیدم و رفتم سمتش
ا.ت: حالا نگفتی کجا میریم
کوک :میریم سینما . پارک . رستوران
ا.ت:خوب جلو جلو پلن میریزید
کوک :ما اینیم دیگه (با چشمک)
با مشت زدم به شونش
و جیمین و بیت نا هم بعد از ۱۰ دقیقه امدن سوار ماشین کوک شدیم و من و بیت نا عقب نشستیم و کوک و جیمینم جلو
اول رفته بودیم سینما چون وقت گرفته بودیم
وارد سینما شدیم و نوشابه و پوفیلا گرفتیم و رفتیم داخل رو صندلی ها نشستیم
فیلم و گذاشتن
وسطای فیلم بود که گوشیم رنگ خورد ناشناس بود بهشون گفتم میرم دستشویی رفتم بیرون و جوابشو دادم
صداش..اون باورم نمیشه با چه رویی بهم زنگ زده
ا.ت:بله ؟
.....
لایک و کامنت
۷.۸k
۰۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.