اسم داستان: پری جنگلی
اسم داستان: پری جنگلی
فیک تکپارتی 🎀🩰
اسم داستان : پری جنگلی
من یوریم و اسم خواهر کوچیکم لونا یه روز از خواب بیدار شدم دیدم که لونا زودتر بیدار شده و منو نگا میکنه گفتم چته چرا اینطور نگا میکنی ترسیدمم ، لونا گفت هیچی که یهو خانم مایلز (خدمتکاره) وارد اتاق شد و گفت بچه ها وقت صبحونست (ویو یوری، منو لونا لباس زیبامون رو کع حالت پرنسسی داشت رو پوشیدیم کمی آرایش و سمت پایین رفتیم واسه ی صبحونه ) بعد از این صبحونه خوردیم تصمیم گرفتیم با لونا به سمت طبیعت نزدیک خونمون بریم وقتی رسیدیم دراز کشیدیم و به ابرها خیره شدیم که یهو خوابم برد وقتی از خواب بلند شدم دیدم که لونا نیست و برای اینکه راحت تر بخوابم کیفش رو گذاشته زیره سرم که راحت تر بخوابم که یهو دیدم دختری با موهای بور و پوست سفیدی با چوب جادویی بهم ضربه زد و تا اینکه اومدم بپرسم کی هستی محو شد که لونا رسیدم و ناگهان طوفان شدیدی بر پا شد داشتیم با لونا فرار میکردیم که من بال در آوردم و فریاد بلندی کشیدم (حیح 😔😂) لونا که ترسیده بود سریع رفت خونه و منم سریع خودم رو به خونه رساندم و آرایشم ریخته بود و لباسم پاره شده بود رفتیم به خانم مایلز (با گریع ) گفتم که من دختری با این مشخصات بهم ضربه زد و من بال درآوردم (😭) خانم مایلز گفت میریم پیش جادو گر نزدیک خونمون که داخل کلبه زندگی میکنه وقتی رسیدیم به جادوگر توضیح دادم و گفت :اوه ، عزیزم! اون دختر پری جنگلی بوده و تورا تبدیل به پروانه کرده و گفت این محلول را استفاده کن خوب میشی 🌜🌟 (پایان )
فیک تکپارتی 🎀🩰
اسم داستان : پری جنگلی
من یوریم و اسم خواهر کوچیکم لونا یه روز از خواب بیدار شدم دیدم که لونا زودتر بیدار شده و منو نگا میکنه گفتم چته چرا اینطور نگا میکنی ترسیدمم ، لونا گفت هیچی که یهو خانم مایلز (خدمتکاره) وارد اتاق شد و گفت بچه ها وقت صبحونست (ویو یوری، منو لونا لباس زیبامون رو کع حالت پرنسسی داشت رو پوشیدیم کمی آرایش و سمت پایین رفتیم واسه ی صبحونه ) بعد از این صبحونه خوردیم تصمیم گرفتیم با لونا به سمت طبیعت نزدیک خونمون بریم وقتی رسیدیم دراز کشیدیم و به ابرها خیره شدیم که یهو خوابم برد وقتی از خواب بلند شدم دیدم که لونا نیست و برای اینکه راحت تر بخوابم کیفش رو گذاشته زیره سرم که راحت تر بخوابم که یهو دیدم دختری با موهای بور و پوست سفیدی با چوب جادویی بهم ضربه زد و تا اینکه اومدم بپرسم کی هستی محو شد که لونا رسیدم و ناگهان طوفان شدیدی بر پا شد داشتیم با لونا فرار میکردیم که من بال در آوردم و فریاد بلندی کشیدم (حیح 😔😂) لونا که ترسیده بود سریع رفت خونه و منم سریع خودم رو به خونه رساندم و آرایشم ریخته بود و لباسم پاره شده بود رفتیم به خانم مایلز (با گریع ) گفتم که من دختری با این مشخصات بهم ضربه زد و من بال درآوردم (😭) خانم مایلز گفت میریم پیش جادو گر نزدیک خونمون که داخل کلبه زندگی میکنه وقتی رسیدیم به جادوگر توضیح دادم و گفت :اوه ، عزیزم! اون دختر پری جنگلی بوده و تورا تبدیل به پروانه کرده و گفت این محلول را استفاده کن خوب میشی 🌜🌟 (پایان )
۱.۱k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.