خانواده ی کیم

که یهو ا/ت اومد پایین ،توی اون لباس مثل فرشته ها شده بود محوش شده بودم که با صدای تهیونگ به خودم اومدم
تهیونگ:جین؟حالت خوبه ؟
_ه..ها..اره خوبم
+چیزی شده؟
_نه
+نمیریم ؟
تهیونگ:آیلا باید بیاد
_پس کوک و مینسا؟
تهیونگ:اونا زود تر رفتن
_اها ،فکر میکردم ا/ت خیلی دیر حاضر میشه ولی نگو یکی رکوردشو شکسته(خنده)
+دقیقا(خنده)
تهیونگ: بی نمک نباشید ،اها اومد
+بالاخره میتونیم بریم؟
تهیونگ:بزیم
«توی پاساژ»
«ا/ت ویو»
با جین ،تهیونگ و آیلا رفتیم توی مغازه خرید کردیم (میزارم خریدارو)اومدیم بیرون
+بریم کافه ی داخل پاساژ؟
همه:بریم
رفتیم نشستیم تا سفارشارو بیارن
آوردن داشتیم میخوردیم که آیات گفت
آیلا :فردا شب همه کسایی که اینجان خونه ی من و تهیونگ دعوتن به همراه کوک و مینسا
+خوبه
آیلا:میاید دیگه؟
_من شاید نتونم بیام
+چرا؟
_برای آلبوم جدید تمرین نکردم
+حالا یه شبه دیگههههه،لطفااااا(مظلوم)
_من گول نمیخورم
+یااااا
_باشه باشه میام
آیلا:آفرین
تهیونگ:قهوه ها سرد شدن بخورید دیگه تا بریم
+باشه
«بعد از خوردن قهوه ها »
رفتیم بیرون از کافه ولی هنوز توی پاساژ بودیم داشتیم مغازه هارو نگاه میکردیم که یهو چشمم افتاد به اونا
اونا اینجا چی کار دارن ؟
اگر منو ببینن حتما زندم نمیزارن
اونا………بودن

شرایط:
۶لایک
۹کامنت💗