فیک: ددی من * فصل ۲ * پارت: ۹

ا/ت.......
داشتم دنبال سوفیا میرفتم که ببرمش که

کجا میری ( عصبی )

_میرم بچمون ببرم ( با صورته پر گریه )

تو غلط میکنی اون بچه برای منه راستی برگه طلاقم روی میزه امضا میکنی بعد میری

وقتی اینو گفت دیگه طاقت نیاوردم و به پاش افتادم

_ عشقم عمرم نفسم من به خدا هیچ کاری نکردم به قرآن هیچ کاری نکردم هرچقدر میخوای منو بزن ولی لطفا قبلش از اینکه این پیام از طرف کیه و اون عکسی که توی عکسه خوب دقت کن ( با گریه )

تهیونگ .....
به حرفاش توجه نکردم ولی نمیخواستم آواره کوچه خیابون بشه برای همین بردمش اتاق شکنجه

_نه نه منو کجا میبری حداقل به حرفم گوش کن ( داد گریه )

باز بهش توجه نکردم و بردمش اتاق شکنجه و تا میتونستم شکنجه دادم که دیگه بدن سفیدش به سیاه تبدیل داستش دلم براش سوخت ولی حقش بود

_ ته..یونگ ...... مطمئن .........باش ....میفهمی اون ....من نیستم ولی من .....حتی ...........انوقتم
می بخشمت ( بی جون )

با این حرفش دلم یه جوری شد و رفتم دوباره پیامرو با عکسه نگاه کردم خوب که نگاه کردم.....
نه....... ابن ا/ت نیست وای من با عشقم چیکار کردم داشتم گریه میکردم گریم که بند اومد رفتم پیش
ا/ت

عشق......عشقم حالت خوبه

_ تهیونگ بلخره فهمیدی اون من نبودم

آره ببخشید ببخشید ترو خدا منو ببخش من.......من هق هق دوست دارم خیلی دوست دارم اشتباه کردم ترو خداا منو ببخش ( گریه شدید )

_من گفتم هرچی بشه میبخشمت....... عشقم ( با گریه )

عاشقتم عمرم

رفتم بغلش کردم که ......


چون گفتین غمگین نباشه سریع جمش کردم 😅