پارت ۱۶ مافیای سرخ

پارت ۱۶ مافیای سرخ

ویو ا/ت
لباسامو پوشیدم و رفتم مدرسه
رسیدم بچه ها رو دیدم براشون قضیه یونجین و تعریف کردم


_ اره دیگه اینم از بدبختی من
جیسو. نمیدونم چرا از وقتی با جونگکوک آشنا شدی بدبخت تر شدی
لوکا. بیا بریم سر کلاس
سوهو. اسکل معلم ادبیات نیومده این زنگ آزادیم
_ دلم میخواد دوباره جونگکوک دوست پسرم باشه ولی وقتی بهش فکر میکنم اگر دوباره دلمو بشکونه چی
لوکا. تو واقعا میخوای دوباره دوست دخترش شی
_ اره ولی میترسم
× از چی میترسی پرنسس
_ تو اینجا چی کار میکنی
× امدم پرنسسمو ببرم بیرون
شنیدم امروز هیچ کدوم از معلم ها درس جدید نمیدن فقط مرور میکنن گفتم بیام عشقمو ببرم
جیسو. ا/ت امروز قراره با ما بیاد بازار که لباس بخریم پس برنامتو بزار برای یه روز دیگه
× تصمیم با ا/ت هستش
_ میخوام پیش دوستام باشم
× باشه ولی منم میام
لوکا. چرا اون وقت
× چون دوست پسرشم
_ خنده. وایی دلم درد گرفت نه تو واقعا دیوانه روانی بلا هایی که سرم آوردی هنوز تو مغزم تکرار میشه
× بیا بریم کارت دارم
ویو جونگکوک
دستشو گرفتم و بردم تو ماشین