از دست داده پارت 9
ا. ت : چمیدونم کرم ک. ون که نداشتین منو انداختین بیرون
جونگ کوک: اونموقع ازت خوشمون نمیومد
ا. ت: الانم شما به تخمم نیستید
جونگ کوک: اووو ببین داره چی میگه اگه تا دیروز تو این کمپانی نمیومد معرف نمیشد
ا. ت: اووو یارو ببین انگار خودم خواستم که بیام
جونگ کوک: نه پس عمه م خواست
پی دی نیم : بس کنید برید سر تمرین
ا. ت: من خونه تنهایی تمرین میکنم
کیفمو برداشتم رفتم
جونگ کوک: آره دیگه قهر کن لوسسسسسس
ا. ت: ببین اگه جرعت داری دوباره بگو
جونگ کوک: لوسسسسس
رفتم جلوش گوششو کشیدم
موهامو کشید
ا. ت: آخ ولم کن بیشعور
نامجون:ما میریم خودتون مشکل خودتون حل کنید
پی دی نیم : من میام
رفتن
جونگ کوک: گوشمو ول کن
ا. ت: اول تو ول کن موهامو
موهامو ول کرد گوششو ول کردم
دستمو رو سرم گذاشتم
ا. ت: بیشعور
جونگ کوک: تو خیلی خوبی هر لحظه فحش میدی
ا. ت: من عالیم عزیزم
جونگ کوک: من عزیز تو نیستم
ا. ت : عزیزم از 100تا فحش بدتر
خندش گرفت
منم خندم گرفتم
جونگ کوک:وای ا. ت خانم بلخره خندید
ا. ت: منم انسانم
جونگ کوک: به میرسه ما سنگی
ا . ت: مثل خودتون تو گذشته رفتار میکنم چرا ناراحت میشید
نشستم
جونگ کوک نشست کنارم
جونگ کوک: ا. ت چیکارکنم گذشته فراموش میکنی
ا. ت: نمیدونم
جونگ کوک: میشه فراموش کنی
ا. ت: باید درباره ش فکر کنم
جونگ کوک: اوففففف الان سه سال فکر کردنش طول میکشه
ا. ت: انتظار نداشته باش همین الان بگم
جونگ کوک: نه ندارم
ا. ت: خب خوبه پس تمرین شروع کنیم
جونگ کوک: اوهوم
جونگ کوک: اونموقع ازت خوشمون نمیومد
ا. ت: الانم شما به تخمم نیستید
جونگ کوک: اووو ببین داره چی میگه اگه تا دیروز تو این کمپانی نمیومد معرف نمیشد
ا. ت: اووو یارو ببین انگار خودم خواستم که بیام
جونگ کوک: نه پس عمه م خواست
پی دی نیم : بس کنید برید سر تمرین
ا. ت: من خونه تنهایی تمرین میکنم
کیفمو برداشتم رفتم
جونگ کوک: آره دیگه قهر کن لوسسسسسس
ا. ت: ببین اگه جرعت داری دوباره بگو
جونگ کوک: لوسسسسس
رفتم جلوش گوششو کشیدم
موهامو کشید
ا. ت: آخ ولم کن بیشعور
نامجون:ما میریم خودتون مشکل خودتون حل کنید
پی دی نیم : من میام
رفتن
جونگ کوک: گوشمو ول کن
ا. ت: اول تو ول کن موهامو
موهامو ول کرد گوششو ول کردم
دستمو رو سرم گذاشتم
ا. ت: بیشعور
جونگ کوک: تو خیلی خوبی هر لحظه فحش میدی
ا. ت: من عالیم عزیزم
جونگ کوک: من عزیز تو نیستم
ا. ت : عزیزم از 100تا فحش بدتر
خندش گرفت
منم خندم گرفتم
جونگ کوک:وای ا. ت خانم بلخره خندید
ا. ت: منم انسانم
جونگ کوک: به میرسه ما سنگی
ا . ت: مثل خودتون تو گذشته رفتار میکنم چرا ناراحت میشید
نشستم
جونگ کوک نشست کنارم
جونگ کوک: ا. ت چیکارکنم گذشته فراموش میکنی
ا. ت: نمیدونم
جونگ کوک: میشه فراموش کنی
ا. ت: باید درباره ش فکر کنم
جونگ کوک: اوففففف الان سه سال فکر کردنش طول میکشه
ا. ت: انتظار نداشته باش همین الان بگم
جونگ کوک: نه ندارم
ا. ت: خب خوبه پس تمرین شروع کنیم
جونگ کوک: اوهوم
۲۵.۵k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.