مافیای سختگیر part 13
ا.ت ویو
وقتی این را گفت و رفت دیگه چیزی نگفتم و
بغضم را قورت دادم که یهو مامانم صدام زد .گفت بیام و رفتم
م.ت : دخترم باید با کوک برین آتلیه عکس بگیرین ساعت ۶ به بعد دیگه بیاین تالار برای عروسی .
ا.ت : باشه . الان کوک کجاست
م.ت : داخل ماشین منتظرته
ا.ت : باشه پس من رفتم
م.ت : خداحافظ عزیزم
(ا.ت رفت طرف ماشین)
ا.ت ویو
رفتم بیرون از آرایشگاه دیدم کوک داخل ماشین
منتظرمه رفتم سمتش و در ماشین را باز کردم و
نشستم .کوک ماشین را روشن کرد و رفتیم سمت آتلیه
کوک : رسیدیم پیاده شو (سرد )
ا.ت : باشه
(ا.ت پیاده شد و با کوک رفتند سمت اتلیه برای عکس)
(عکاس را با ع نشون میدم)
ع : خوش اومدین آقای جئون
کوک : ممنون
ع : لطفاً بیاین این طرف
کوک : باشه
ع روبه کوک : خب لطفاً با دستاتون دور کمره ...
ا.ت : ا.ت ... لطفاً ا.ت صدام کنید
ع : باشه پس لطفاً دور کمر ا.ت را بگیرید
کوک : حتما باید این کار را بکنم
ع : بله اما اگه راحت نیستین می تونیم مدل را عوض کنیم
کوک ویو
عکاس گفت که باید دور کمر ا.ت را بگیرم بهش گفتم حتما باید این کار را انجام بدم که گفت می تونیم مدل را عوض کنیم بعدش که به ا.ت نگاه کردم دیدم چشماش پر اشک شده . دلم خیلی براش سوخت و به عکاس گفتم
کوک : نه نیازی نیست همین مدل خوبه
ع : باشه پس لطفاً دور کمر خانم ا.ت را بگیرید
کوک : باشه
ا.ت ویو
عکاس گفت که کوک باید دور کمرم را بگیره ولی انگار کوک این را نمیخواست وقتی همچین حرفی زد چشمام پر از اشک شد . عکاس گفت میتونه مدل را عوض کنه اما با چیزی که کوک گفت شوکه شدم گفت همین مدل خوبه واقعا تعجب کرده بودم که یه دفعه کوک دوتا دستاش را دور کمرم حلقه کرد و صورتش را به صورتم نزدیک کرد
ع : عالیه لطفاً همینطوری صبر کنید تا عکس را بگیرم
فلش بک بعد از آتلیه
( کوک و ا.ت در راه تالار )
ا.ت ویو
بلاخره عکاسی تموم شد با کوک سوار ماشین شدیم و تو راه تالار بودیم که من گفتم
ا.ت : کو..ک
کوک : بله ( سرد )
ا.ت : میشه ازت یه خواهشی کنم
کوک : چه خواهشی ( سرد )
ا.ت : میشه .....
پارت ۱۳ تموم شد
حمایییییییییتتتتتتتت کنید 🤍🌸🤍☺️✨❤️🩹
امید وارم خوشتون اومده باشه 🌸🙃🫠❤️
اسلاید بعد میکاپ ا.ت برای عروسی 💒
وقتی این را گفت و رفت دیگه چیزی نگفتم و
بغضم را قورت دادم که یهو مامانم صدام زد .گفت بیام و رفتم
م.ت : دخترم باید با کوک برین آتلیه عکس بگیرین ساعت ۶ به بعد دیگه بیاین تالار برای عروسی .
ا.ت : باشه . الان کوک کجاست
م.ت : داخل ماشین منتظرته
ا.ت : باشه پس من رفتم
م.ت : خداحافظ عزیزم
(ا.ت رفت طرف ماشین)
ا.ت ویو
رفتم بیرون از آرایشگاه دیدم کوک داخل ماشین
منتظرمه رفتم سمتش و در ماشین را باز کردم و
نشستم .کوک ماشین را روشن کرد و رفتیم سمت آتلیه
کوک : رسیدیم پیاده شو (سرد )
ا.ت : باشه
(ا.ت پیاده شد و با کوک رفتند سمت اتلیه برای عکس)
(عکاس را با ع نشون میدم)
ع : خوش اومدین آقای جئون
کوک : ممنون
ع : لطفاً بیاین این طرف
کوک : باشه
ع روبه کوک : خب لطفاً با دستاتون دور کمره ...
ا.ت : ا.ت ... لطفاً ا.ت صدام کنید
ع : باشه پس لطفاً دور کمر ا.ت را بگیرید
کوک : حتما باید این کار را بکنم
ع : بله اما اگه راحت نیستین می تونیم مدل را عوض کنیم
کوک ویو
عکاس گفت که باید دور کمر ا.ت را بگیرم بهش گفتم حتما باید این کار را انجام بدم که گفت می تونیم مدل را عوض کنیم بعدش که به ا.ت نگاه کردم دیدم چشماش پر اشک شده . دلم خیلی براش سوخت و به عکاس گفتم
کوک : نه نیازی نیست همین مدل خوبه
ع : باشه پس لطفاً دور کمر خانم ا.ت را بگیرید
کوک : باشه
ا.ت ویو
عکاس گفت که کوک باید دور کمرم را بگیره ولی انگار کوک این را نمیخواست وقتی همچین حرفی زد چشمام پر از اشک شد . عکاس گفت میتونه مدل را عوض کنه اما با چیزی که کوک گفت شوکه شدم گفت همین مدل خوبه واقعا تعجب کرده بودم که یه دفعه کوک دوتا دستاش را دور کمرم حلقه کرد و صورتش را به صورتم نزدیک کرد
ع : عالیه لطفاً همینطوری صبر کنید تا عکس را بگیرم
فلش بک بعد از آتلیه
( کوک و ا.ت در راه تالار )
ا.ت ویو
بلاخره عکاسی تموم شد با کوک سوار ماشین شدیم و تو راه تالار بودیم که من گفتم
ا.ت : کو..ک
کوک : بله ( سرد )
ا.ت : میشه ازت یه خواهشی کنم
کوک : چه خواهشی ( سرد )
ا.ت : میشه .....
پارت ۱۳ تموم شد
حمایییییییییتتتتتتتت کنید 🤍🌸🤍☺️✨❤️🩹
امید وارم خوشتون اومده باشه 🌸🙃🫠❤️
اسلاید بعد میکاپ ا.ت برای عروسی 💒
۱۸.۷k
۰۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.