گناهکار.
احسان. خوبی.
دیانا. اره فقط چشامو بستم.
احسان. خوبه.
ارسلان... سری پریدم تو ماشین. به دیانا پیم دادم. دیانا... خواهش میکنم... لوکیشن جای که رفتی رو بده. کار مهم دارم.
پروانه. داشتم با خنده به دیانا نگاه میکردم به دیانا احسان که رو گوشی دیانا پیام اومد.. عوضی چه چیزا نوشته.... ام دیانا
دیانا به پروانه نگاه کردم.
پروانه من شارژ گوشیم تموم شده. میشه از گوشیت استفاده کنم.
دیانا اره.. ۲۸۰۵ رمزش.
پروانه ممنون. بازش کردم. و لوکیشن پارتی رو برای ارسلان ارسال کردم.
ارسلان همینجوری که به صفحه گوشی با به لوکیشن اومد. وای خدارو شکر..... ماشین روشن کردم. به سمت لوکیشن نی که دیانا فرستاده بود رفتم.
پروانه.. هه..... بیا ارسلان... مشتاق دیدارتونیم.. !
دیانا... خیلی چسبیده بودم به احسان. خواستم یکم عقب بکشم. که احسان محکم تر کمرم مو فشار داد
احسان... فقط برقص.!
دیانا.. سری تکون دادم به نشانه بلع....
ارسلان.... رسیدم به جای که دیانا بود. پیاده شدم. صدای اهنگ. و بوی مشروب همه جا رو پر کردن بود... پارتیه.... هوف دیانا. اوفففف.... اروم ارسلان تو باید باهاش حرف بزنی
پروانه. کجایی پرنسس خ. شتیپ.
دیانا... دستمو دور گردن احسان حلقه. کردم. تا بیشتر حسی که با ارسلان داشتم مو تجربه کنم.
پروانه... الان خیلی ذوق دارم.
ارسلان... اومدم داخل چشم گردوندم. که پروانه دوست دیانا رو دیدم. رفتم سمتش... سلام.
پروانه. به پرنسس سلام... اینجا چی کار میکنی.
ارسلان. دیانا. واسم درد سر شده.. دیدیش.
پروانه... راستش اره دیانا دیگه نمیخوادت.
ارسلان. یعنی چی؟
پروانه... دیانا رو ول کن پسر جون خب.. خواهش میکنم چون تو در حد اون نیستی.
ارسلان. چی... همین الان میخوام ببینمش.
پروانه. نمیخوادتتتتت.
ارسلان. من باید ببینمش. تو میتونی ارسلان عشقتو بگی... میدونم باید بگم اره.
پروانه هه.. اع باشه. از بازوی ارسلان گرفتم برش گردوندم...
ارسلان.............. 😶😶😶😶😶
پروانه.. دیانا بدون تو خیلی بهش خوش میگذره... پس گمشو.
ارسلان... با چشای که تش بغض جمع شده بود... قلبم شکست... داشت با یه پسر میرقصید.
احسان. خیلی کیوتی.
دیانا.. لبخندی زدم..
احسان سرمو بهش تکیه دادم.... حس خوبی دارم کنارت.
دیانا................ خ. خ. وبه.
ارسلان......... اون منو نمیخواد.... لبمو گاز گرفتم.. سرم انداختم پایین.... اون توررو نمیخواد..
پروانه ارع... همینه. برو
ارسلان... عقب عقب رفتم.... فرار.کردم سمت در... داخل ماشین رفتم سرمو محکم جوری که دلم واسه خودم سوخت زدم به فرمون.... اخ ارسلان.... ا خخخخخخخخخ.
دیانا... میشه تمومش کنیم.
احسان. اره. خیلی خوش گذشت. امیدوارم دوباره ببینمت.
دیانا. فکر نکنم. بای.
احسان. بای.
دیانا... خیالت راحت شد پروانه خانوم.
پروانه. اره اون چه راحتی...
دیانا چیزی شده.
پروانه. اره.
دیانا... لا لا لا لا لا لا امشب چه شب بههه هوو.
پروانه. اع زده به سرت.
دیانا. اومممم. نه یعنی اره..... دلم داره پر میزنه بریم وسط.
پروانه. نه مث اینکه الکل روت اثر گذاشته.
دیانا. ا. الکل چیه بابا. (با حالت مستی)
دیانا. اره فقط چشامو بستم.
احسان. خوبه.
ارسلان... سری پریدم تو ماشین. به دیانا پیم دادم. دیانا... خواهش میکنم... لوکیشن جای که رفتی رو بده. کار مهم دارم.
پروانه. داشتم با خنده به دیانا نگاه میکردم به دیانا احسان که رو گوشی دیانا پیام اومد.. عوضی چه چیزا نوشته.... ام دیانا
دیانا به پروانه نگاه کردم.
پروانه من شارژ گوشیم تموم شده. میشه از گوشیت استفاده کنم.
دیانا اره.. ۲۸۰۵ رمزش.
پروانه ممنون. بازش کردم. و لوکیشن پارتی رو برای ارسلان ارسال کردم.
ارسلان همینجوری که به صفحه گوشی با به لوکیشن اومد. وای خدارو شکر..... ماشین روشن کردم. به سمت لوکیشن نی که دیانا فرستاده بود رفتم.
پروانه.. هه..... بیا ارسلان... مشتاق دیدارتونیم.. !
دیانا... خیلی چسبیده بودم به احسان. خواستم یکم عقب بکشم. که احسان محکم تر کمرم مو فشار داد
احسان... فقط برقص.!
دیانا.. سری تکون دادم به نشانه بلع....
ارسلان.... رسیدم به جای که دیانا بود. پیاده شدم. صدای اهنگ. و بوی مشروب همه جا رو پر کردن بود... پارتیه.... هوف دیانا. اوفففف.... اروم ارسلان تو باید باهاش حرف بزنی
پروانه. کجایی پرنسس خ. شتیپ.
دیانا... دستمو دور گردن احسان حلقه. کردم. تا بیشتر حسی که با ارسلان داشتم مو تجربه کنم.
پروانه... الان خیلی ذوق دارم.
ارسلان... اومدم داخل چشم گردوندم. که پروانه دوست دیانا رو دیدم. رفتم سمتش... سلام.
پروانه. به پرنسس سلام... اینجا چی کار میکنی.
ارسلان. دیانا. واسم درد سر شده.. دیدیش.
پروانه... راستش اره دیانا دیگه نمیخوادت.
ارسلان. یعنی چی؟
پروانه... دیانا رو ول کن پسر جون خب.. خواهش میکنم چون تو در حد اون نیستی.
ارسلان. چی... همین الان میخوام ببینمش.
پروانه. نمیخوادتتتتت.
ارسلان. من باید ببینمش. تو میتونی ارسلان عشقتو بگی... میدونم باید بگم اره.
پروانه هه.. اع باشه. از بازوی ارسلان گرفتم برش گردوندم...
ارسلان.............. 😶😶😶😶😶
پروانه.. دیانا بدون تو خیلی بهش خوش میگذره... پس گمشو.
ارسلان... با چشای که تش بغض جمع شده بود... قلبم شکست... داشت با یه پسر میرقصید.
احسان. خیلی کیوتی.
دیانا.. لبخندی زدم..
احسان سرمو بهش تکیه دادم.... حس خوبی دارم کنارت.
دیانا................ خ. خ. وبه.
ارسلان......... اون منو نمیخواد.... لبمو گاز گرفتم.. سرم انداختم پایین.... اون توررو نمیخواد..
پروانه ارع... همینه. برو
ارسلان... عقب عقب رفتم.... فرار.کردم سمت در... داخل ماشین رفتم سرمو محکم جوری که دلم واسه خودم سوخت زدم به فرمون.... اخ ارسلان.... ا خخخخخخخخخ.
دیانا... میشه تمومش کنیم.
احسان. اره. خیلی خوش گذشت. امیدوارم دوباره ببینمت.
دیانا. فکر نکنم. بای.
احسان. بای.
دیانا... خیالت راحت شد پروانه خانوم.
پروانه. اره اون چه راحتی...
دیانا چیزی شده.
پروانه. اره.
دیانا... لا لا لا لا لا لا امشب چه شب بههه هوو.
پروانه. اع زده به سرت.
دیانا. اومممم. نه یعنی اره..... دلم داره پر میزنه بریم وسط.
پروانه. نه مث اینکه الکل روت اثر گذاشته.
دیانا. ا. الکل چیه بابا. (با حالت مستی)
۶۱.۵k
۱۲ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.