خدمتکار شخصی
خدمتکار شخصی
p⁸
لباسمو پوشیدم(اس2) و عطرمو که با رایحه شکلات تلخ بود زدم و برای آخرین بار خودمو از تو آینه نگاه کردم و از هتل زدم بیرون
پرش زمانی دم در بار
وای ! چه شلوغه
همین که پامو گذاشتم داخل نگاه هایی رو خیره به خودم حس میکردم اما توجهی نداشتم نشستم و به آدم های کثیف اطرافم نگاه میکردم یکی داشت با هرzه ها لاس میزد و یکی هم اون وسطا هولی میکرد
تو همین فکرها بودم که گارسون صدام کرد
تا این که برگشتم محوش شدم.....
پسری با چشمای آبی و موهای بور که با اون لبخندش زیادی خودنمایی میکرد
گارسون:چیزی میل دارید خانوم ؟
+:اه ی شراب سفید و ی ودکا لطفاً
گارسون:چرا که نه!
۱۲شب
سوم شخص:دخترک اونقدری مست بود که حتی اسم خودشم یادش نمیومد . اربابش که از اول داخل بار بود بهش پوزخندی زد و رفت جلو و دستش رو جلوی دخترک دراز کرد
ادامه دارد..............
p⁸
لباسمو پوشیدم(اس2) و عطرمو که با رایحه شکلات تلخ بود زدم و برای آخرین بار خودمو از تو آینه نگاه کردم و از هتل زدم بیرون
پرش زمانی دم در بار
وای ! چه شلوغه
همین که پامو گذاشتم داخل نگاه هایی رو خیره به خودم حس میکردم اما توجهی نداشتم نشستم و به آدم های کثیف اطرافم نگاه میکردم یکی داشت با هرzه ها لاس میزد و یکی هم اون وسطا هولی میکرد
تو همین فکرها بودم که گارسون صدام کرد
تا این که برگشتم محوش شدم.....
پسری با چشمای آبی و موهای بور که با اون لبخندش زیادی خودنمایی میکرد
گارسون:چیزی میل دارید خانوم ؟
+:اه ی شراب سفید و ی ودکا لطفاً
گارسون:چرا که نه!
۱۲شب
سوم شخص:دخترک اونقدری مست بود که حتی اسم خودشم یادش نمیومد . اربابش که از اول داخل بار بود بهش پوزخندی زد و رفت جلو و دستش رو جلوی دخترک دراز کرد
ادامه دارد..............
۴.۰k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.