Part10
Part10
سویون ویو
بعد از یه میکاپ لایت و پوشیدن لباس سوار ماشینم شدم و به طرف جایی که جیمین ادرس داده بود حرکت کردم توی یه جنگل بود پس عکس برداری اینجا بود...به طرف مکان حرکت کردم اولش خلوت بود ولی یه کم که رفتم جلو متوجه جمعیت و دوربین و کلی بادیگارد شدم که فهمیدم حتما اینجاست ماشین رو پارک کردم و پیاده شدم ، به طرفشون رفتم ولی بادیگارد ها جلوم رو گرفتن
بادیگارد: کجا خانم؟
سویون: من با آقای پارک قرار دارم
بادیگارد: ولی ما شما رو نمیشناسیم
سویون: بزارید من برم خودشون منو میشناسن
بادیگارد: شرمنده خانم ما اجازه نداریم که بزاریم شما وارد بشید
سویون: ببین خود آقای پارک با من تماس گرفتن و گفتن بیام پس بزارید برم
بادیگارد: شرمنده لطفا از اینجا برید
سویون: خیلی خوب پس زنگ میزنم بهش
گوشیمو در آوردم و شماره جیمین رو وارد کردم و بهش زنگ زدم که بعد چند تا بوق جواب داد
جیمین:چی شد؟اومدی...
سویون: آره اومدم
جیمین: پس کجایی؟ چرا من نمیبینمت
سویون: چون بادیگارد ها اجازه ورود نمیدن
جیمین: عه...وایسا الان میام
سویون: باشه...
جیمین بعد از چند دقیقه اومد
جیمین: چخبره؟
بادیگارد تعظیمی کرد
بادیگارد: قربان ایشون میگن که با شما قرار داشتن
جیمین نگاهی بهم کرد لبخندی زد و بدون این که به بادیگارد نگاه کنه گفت
جیمین: بله ایشون درست میگن
بادیگارد: یعنی شما ایشون رو میشناسید
جیمین: بله
بادیگارد: شرمنده آقای پارک شرمنده خانم
....
ادامه دارد....
سویون ویو
بعد از یه میکاپ لایت و پوشیدن لباس سوار ماشینم شدم و به طرف جایی که جیمین ادرس داده بود حرکت کردم توی یه جنگل بود پس عکس برداری اینجا بود...به طرف مکان حرکت کردم اولش خلوت بود ولی یه کم که رفتم جلو متوجه جمعیت و دوربین و کلی بادیگارد شدم که فهمیدم حتما اینجاست ماشین رو پارک کردم و پیاده شدم ، به طرفشون رفتم ولی بادیگارد ها جلوم رو گرفتن
بادیگارد: کجا خانم؟
سویون: من با آقای پارک قرار دارم
بادیگارد: ولی ما شما رو نمیشناسیم
سویون: بزارید من برم خودشون منو میشناسن
بادیگارد: شرمنده خانم ما اجازه نداریم که بزاریم شما وارد بشید
سویون: ببین خود آقای پارک با من تماس گرفتن و گفتن بیام پس بزارید برم
بادیگارد: شرمنده لطفا از اینجا برید
سویون: خیلی خوب پس زنگ میزنم بهش
گوشیمو در آوردم و شماره جیمین رو وارد کردم و بهش زنگ زدم که بعد چند تا بوق جواب داد
جیمین:چی شد؟اومدی...
سویون: آره اومدم
جیمین: پس کجایی؟ چرا من نمیبینمت
سویون: چون بادیگارد ها اجازه ورود نمیدن
جیمین: عه...وایسا الان میام
سویون: باشه...
جیمین بعد از چند دقیقه اومد
جیمین: چخبره؟
بادیگارد تعظیمی کرد
بادیگارد: قربان ایشون میگن که با شما قرار داشتن
جیمین نگاهی بهم کرد لبخندی زد و بدون این که به بادیگارد نگاه کنه گفت
جیمین: بله ایشون درست میگن
بادیگارد: یعنی شما ایشون رو میشناسید
جیمین: بله
بادیگارد: شرمنده آقای پارک شرمنده خانم
....
ادامه دارد....
۱.۳k
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.