ایرانگردی
اخرین روزی که قبل از سکته کردنه ننه ام به خونشون رفتم عید قربون بود
رفتم تا براشون گوشت قربونی ببرم
ننه خیلی روی اینکه بی اجازه به وسایل خونه دست بزنیم حساس بود
برای همین قبل از عکس گرفتن ازشون اجازه گرفتم و گفتن خونه ی خودته بروعکس بگیر
عکاسیم که تموم شد از ننه خواستم بیاد بشینن لب ایوون ازشون عکس بگیرم
نیومدن ولی قول دادن که یه روز لباس سفید گل گلیشون رو بپوشن و من ازشون همینجا عکس بگیرم
ولی بد قولی کردن
رفتم تا براشون گوشت قربونی ببرم
ننه خیلی روی اینکه بی اجازه به وسایل خونه دست بزنیم حساس بود
برای همین قبل از عکس گرفتن ازشون اجازه گرفتم و گفتن خونه ی خودته بروعکس بگیر
عکاسیم که تموم شد از ننه خواستم بیاد بشینن لب ایوون ازشون عکس بگیرم
نیومدن ولی قول دادن که یه روز لباس سفید گل گلیشون رو بپوشن و من ازشون همینجا عکس بگیرم
ولی بد قولی کردن
۱.۷k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.