پارت سه
پارت سه
گف من نگفتم بهش خیانت کن ازش جدا شو و با من رل بزن
اون موقع چون به شدو حسی نداشتم و کیکو بیشتر دوسداشتم گفتم اوکی
همون دیقه شدو انلاین شد رفتم گفتم میشه کات کنیم؟گف پای یکی دیگه وسطه نه؟گفتم اره خب...گف کی گفتم کیک.
بعدش گف باشه ولی بدجووور قلبش شکست.خلاصه کلی باهاش حرف زدم اخرش گفتم ولی میشه دوست معمولی باشیمو اینا گفت باشه
بعد این قضیه افسردگی گرفتم چون دو شب سه شب به خاطر شدو گریه کردم فهمیدم واقعا بهش وابستم.اما کار از کار گذشته بود یه ماه بعدش دیدم رل زده...💔خلاصه تو بازی کیک یه خانواده الکی داشت و یسری دوست ک از من بدشون میومد خیلی بدشون میومد بش گفتن که با من نباشه و اینا منو کیکم یه دعوا الکیو بازی کردیم و بعدش همشونو هاید کردم.
قرار شد چند هفته بعد نقش یه دختر دیگه رو بازی کنم و رفتارامو عوض کنم تا شاید خانوادش راضی بشن نقشه جواب داد منو صدا میزدن ستاره ولی یه ماه بعدش با کیک دعوام شد چون شنیده بودم که بهم خیانت کرده و اون موقع گول عشق فیکو خورده بودم فک میکردم عاشقشم بعد سر همین به دوستاش و اینا همه چیو لو دادم تموم اینکه من شیلام و کسی به اسمستاره وجود نداره. و با ارمین کات کردم و دوباره به. دوران سینگلی برگشتم . بعد این قضیه من برگشتم به گله که زیاد شده بود.با یه دختری اشنا شدمکه از قضا اسمش ستاره بود گریه میکرد رفتم پیشش گف چیشده دلداریش دادم چن وقتی درگیر این موضوع بودیمو بعد یه روز با ستاره و خواهر کوچیکش و چن نفر دیگه نشسته بودیم تو پارتی گپ میزدیم چون همه تو گله با من یه نسبتی داشتن منم گفتم ستاره خواهرم بشه از اون روز خیلی بهش علاقه مند شدم ...
ادامه پارت سه
گف من نگفتم بهش خیانت کن ازش جدا شو و با من رل بزن
اون موقع چون به شدو حسی نداشتم و کیکو بیشتر دوسداشتم گفتم اوکی
همون دیقه شدو انلاین شد رفتم گفتم میشه کات کنیم؟گف پای یکی دیگه وسطه نه؟گفتم اره خب...گف کی گفتم کیک.
بعدش گف باشه ولی بدجووور قلبش شکست.خلاصه کلی باهاش حرف زدم اخرش گفتم ولی میشه دوست معمولی باشیمو اینا گفت باشه
بعد این قضیه افسردگی گرفتم چون دو شب سه شب به خاطر شدو گریه کردم فهمیدم واقعا بهش وابستم.اما کار از کار گذشته بود یه ماه بعدش دیدم رل زده...💔خلاصه تو بازی کیک یه خانواده الکی داشت و یسری دوست ک از من بدشون میومد خیلی بدشون میومد بش گفتن که با من نباشه و اینا منو کیکم یه دعوا الکیو بازی کردیم و بعدش همشونو هاید کردم.
قرار شد چند هفته بعد نقش یه دختر دیگه رو بازی کنم و رفتارامو عوض کنم تا شاید خانوادش راضی بشن نقشه جواب داد منو صدا میزدن ستاره ولی یه ماه بعدش با کیک دعوام شد چون شنیده بودم که بهم خیانت کرده و اون موقع گول عشق فیکو خورده بودم فک میکردم عاشقشم بعد سر همین به دوستاش و اینا همه چیو لو دادم تموم اینکه من شیلام و کسی به اسمستاره وجود نداره. و با ارمین کات کردم و دوباره به. دوران سینگلی برگشتم . بعد این قضیه من برگشتم به گله که زیاد شده بود.با یه دختری اشنا شدمکه از قضا اسمش ستاره بود گریه میکرد رفتم پیشش گف چیشده دلداریش دادم چن وقتی درگیر این موضوع بودیمو بعد یه روز با ستاره و خواهر کوچیکش و چن نفر دیگه نشسته بودیم تو پارتی گپ میزدیم چون همه تو گله با من یه نسبتی داشتن منم گفتم ستاره خواهرم بشه از اون روز خیلی بهش علاقه مند شدم ...
ادامه پارت سه
۱.۱k
۰۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.