گزندگی من با میامورا
گزندگی من با میامورا
پارت ۴
چند ساعت قبل
(تلفن هوری سان زنگ می خوره و اون شخص یکی از خدمت کارا بوده)
هوری=الو...الو ...سلام
خدمتکار =سلام هوری سان خوبی منم مینا
هوری=سلام خوبی؟
چیزی شده زنگ زدی
مینا=هوری می خوام قضیه رو بهت بگم خب ببین
اینکه تو با میامورا ازدواج کردی نقشه بابات بوده بابات دیگه ازت خسته شده بود به از اون جایی که میامورا یکی از دوست که نه آشنا بابات بوده فهمید و گفت من با هوری ازدواج میکنم دلیلشم این بود که بابات می خواست تو رو رها کنه برای اینکه تو نفهمی میامورا آنقدر تو رو اذیت کرد
هوری=چی چی یعنی چی؟؟
بعد میامورا آمد داخل اتاقو (بقیه رو که خودتون می دونید)
هوری=میامورا من معذرت می خوام همچیو خدمتکار مون بهم گفت
پارت ۴
چند ساعت قبل
(تلفن هوری سان زنگ می خوره و اون شخص یکی از خدمت کارا بوده)
هوری=الو...الو ...سلام
خدمتکار =سلام هوری سان خوبی منم مینا
هوری=سلام خوبی؟
چیزی شده زنگ زدی
مینا=هوری می خوام قضیه رو بهت بگم خب ببین
اینکه تو با میامورا ازدواج کردی نقشه بابات بوده بابات دیگه ازت خسته شده بود به از اون جایی که میامورا یکی از دوست که نه آشنا بابات بوده فهمید و گفت من با هوری ازدواج میکنم دلیلشم این بود که بابات می خواست تو رو رها کنه برای اینکه تو نفهمی میامورا آنقدر تو رو اذیت کرد
هوری=چی چی یعنی چی؟؟
بعد میامورا آمد داخل اتاقو (بقیه رو که خودتون می دونید)
هوری=میامورا من معذرت می خوام همچیو خدمتکار مون بهم گفت
۵۷۷
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.