بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت سوم :
و از سویی دیگر، سدی برای رشد خود و طرف مقابل نگردند.
اذن شوهر: در مقوله اذن شوهر برای خروج از خانه نیز دچار سطحی نگری و افراط و تفریط شدهایم. اذن در جایی است که حقی باشد. پس اگر مرد یا زن همسران، و یا پدر و مادر والدین در امری حقی نداشته باشند که اذن در آنجا مصداق و کاربردی ندارد.
آیا اسلام اجازه میدهد که مردان در مورد واجب و حرام، اظهار نظر کنند و اذن بدهند یا ندهند؟! مثلاً مرد به همسرش بگوید: اجازه نداری نماز بخوانی -یا باید مشروب بخوری - یا پدر به فرزند مکلف و بالغ خود بگوید: حق نداری در ماه مبارک رمضان روزه بگیری و ... ! خیر، خداوند چنین اجازه، اختیار و حقی را برای کسی قائل نشده است، و کسی را با خودش شریک نگرفته است.
پس، مقوله اذن شوهر، مبتنی بر حقوق است. یعنی زن در همسری و مادری که نهاد آن خانه و خانواده می باشد، مسئول به رعایت حقوق خود و سایر اعضا می باشد، و اگر این حقوق برای امر غیر ضروری ضایع گردد، مرد باید اذن دهد و میتواند ندهد.
البته مرد نیز باید عاقل، مؤمن، عادل و حتی کریم باشد، نه این تحت عنوان حق اجازه، برای خودش دیکتاتوری راه بیاندازد! پس نه تنها باید حقوق همسرش را رعایت کند، بلکه وظایف خود را در تمامی حالات و احوالات بداند. تشخیص دهد که همسرش نیاز به تفریح دارد، نیاز به دیدار والدین و همراهی با خانوادهاش را دارد، نیاز به دیدار دوستان دارد. پس چون قیمومت و حفاظت بر عهده اوست، خودش مراعات و تأمین نماید.
نکته : همین زن در اداره، شرکت، کارخانه یا کارگاه کار میکند؛ در مقابل حقوق و دستمزدش، مسئولیتها و تعهدهایی را پذیرفته است. گاهی حقوق همسر و فرزندان خود را ضایع میکند و میگوید: چارهای ندارم، مدیرم به من اجازه خروج یا مرخصی ساعتی یا نمیدهد؛ اما هنگام مسئولیتها و تعهدات زندگی و کارهای لازم در خانه و بنیاد خانواده که میرسد، عدهای به او القا میکنند که این دیگر زندانی شدن، به بیگاری کشیده شدن و ظلم است، تو انسانی، تو آزادی، تو حق داری و ...!
در واقع جدا کردن زن، از نهاد خانه و خانواده، تحت عنوان فمینیسم یا هر ایسم دیگری، برای استثمار او میباشد؛ او باید از تعهدات فطری، اخلاقی، وجدانی، عقلی، شرعی و انسانی خود خارج شود، تا بتوان تعهدات دیگری را بر عهدهاش گذاشت.
سیمون دوبوار نویسنده مانیفست فمینیسم، در کتاب جنس دوم، میگوید: هر گونه تعهدی چون عشق، وفاداری، عفاف، دختری، خواهری، همسری، مادری و برای زن، قید و بند است و باید از آنها آزاد شود!(پایان)( ص 1)
پاسخ قسمت سوم :
و از سویی دیگر، سدی برای رشد خود و طرف مقابل نگردند.
اذن شوهر: در مقوله اذن شوهر برای خروج از خانه نیز دچار سطحی نگری و افراط و تفریط شدهایم. اذن در جایی است که حقی باشد. پس اگر مرد یا زن همسران، و یا پدر و مادر والدین در امری حقی نداشته باشند که اذن در آنجا مصداق و کاربردی ندارد.
آیا اسلام اجازه میدهد که مردان در مورد واجب و حرام، اظهار نظر کنند و اذن بدهند یا ندهند؟! مثلاً مرد به همسرش بگوید: اجازه نداری نماز بخوانی -یا باید مشروب بخوری - یا پدر به فرزند مکلف و بالغ خود بگوید: حق نداری در ماه مبارک رمضان روزه بگیری و ... ! خیر، خداوند چنین اجازه، اختیار و حقی را برای کسی قائل نشده است، و کسی را با خودش شریک نگرفته است.
پس، مقوله اذن شوهر، مبتنی بر حقوق است. یعنی زن در همسری و مادری که نهاد آن خانه و خانواده می باشد، مسئول به رعایت حقوق خود و سایر اعضا می باشد، و اگر این حقوق برای امر غیر ضروری ضایع گردد، مرد باید اذن دهد و میتواند ندهد.
البته مرد نیز باید عاقل، مؤمن، عادل و حتی کریم باشد، نه این تحت عنوان حق اجازه، برای خودش دیکتاتوری راه بیاندازد! پس نه تنها باید حقوق همسرش را رعایت کند، بلکه وظایف خود را در تمامی حالات و احوالات بداند. تشخیص دهد که همسرش نیاز به تفریح دارد، نیاز به دیدار والدین و همراهی با خانوادهاش را دارد، نیاز به دیدار دوستان دارد. پس چون قیمومت و حفاظت بر عهده اوست، خودش مراعات و تأمین نماید.
نکته : همین زن در اداره، شرکت، کارخانه یا کارگاه کار میکند؛ در مقابل حقوق و دستمزدش، مسئولیتها و تعهدهایی را پذیرفته است. گاهی حقوق همسر و فرزندان خود را ضایع میکند و میگوید: چارهای ندارم، مدیرم به من اجازه خروج یا مرخصی ساعتی یا نمیدهد؛ اما هنگام مسئولیتها و تعهدات زندگی و کارهای لازم در خانه و بنیاد خانواده که میرسد، عدهای به او القا میکنند که این دیگر زندانی شدن، به بیگاری کشیده شدن و ظلم است، تو انسانی، تو آزادی، تو حق داری و ...!
در واقع جدا کردن زن، از نهاد خانه و خانواده، تحت عنوان فمینیسم یا هر ایسم دیگری، برای استثمار او میباشد؛ او باید از تعهدات فطری، اخلاقی، وجدانی، عقلی، شرعی و انسانی خود خارج شود، تا بتوان تعهدات دیگری را بر عهدهاش گذاشت.
سیمون دوبوار نویسنده مانیفست فمینیسم، در کتاب جنس دوم، میگوید: هر گونه تعهدی چون عشق، وفاداری، عفاف، دختری، خواهری، همسری، مادری و برای زن، قید و بند است و باید از آنها آزاد شود!(پایان)( ص 1)
۴۸۰
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.