P26
/تهیونگ \
جونگکوک دستمو گرفتھ بود و داشتیم راه میرفتیم.
بھ پیشنھاد کوک قرار بود یکم بھ اسبھ استراحت بدیم و پیاده بریم.
بینمون سکوت بود.فقط راه میرفتیمو اطرافو نگاه میکردیم. کھ یھو جونگکوک ھیھی کشید و بھ جلو دوید. با سرعت بھ سمتش دویدم. یھ خرگوش بغلش بود. ھنوز یکم باھاش فاصلھ داشتم +واییییی تھ نگا چقدر کیوتھھھ بھ زیرپاش کھ نگاه کردم از ترس نفسم قطع شد +کو....کوک تکونن نخور!!! جونگکوک خواست جلو بیاد +نھھھھھھھھ جونگکوک نھھھھ وایسا سرجات! +چی...چیشده تھیونگ چرا اینجوری میکنی خب! دوباره نگاھی بھ باتلاق زیر پاش کردم. رد نگاھم و کھ دنبال کرد نالھ ای کرد. +پس خرگوشھ واسھ ھمین داشت فرار میکرد.
+چیزی نیست اروم باش و اصلا تکون نخور!!! ھمونجا یکم فکر کردم.میتونست تغییر شکل بده مثلا؟ +جونگکوک تشنھ ای؟؟؟یا خون لازم داری؟؟ +نھ نھ....خوبم +میتونی بھ خفاش تغییر شکل بدی؟؟؟ آھی کشید +سعی خودمو میکنم! چشماشو محکم بست و تا سھ شمرد +یک.....دو...سھ.. بھ خفاش تبدیل شد. نمیتونست بال بزنھ. سریع بھ خفاش تغییر شکل دادم و خودمو زیرش پرت کردم و محکم بال زدم. بھش گفتم +نمیتونی پرواز کنی؟ ھیچی جواب نداد. از باتلاق کھ دور شدیم رو زمین فرود اومدیم و دوباره بھ حالت اول برگشتیم. فقط با این تفاوت کھ ھیچ لباسی تنمون نبود!!
جونگکوک دستمو گرفتھ بود و داشتیم راه میرفتیم.
بھ پیشنھاد کوک قرار بود یکم بھ اسبھ استراحت بدیم و پیاده بریم.
بینمون سکوت بود.فقط راه میرفتیمو اطرافو نگاه میکردیم. کھ یھو جونگکوک ھیھی کشید و بھ جلو دوید. با سرعت بھ سمتش دویدم. یھ خرگوش بغلش بود. ھنوز یکم باھاش فاصلھ داشتم +واییییی تھ نگا چقدر کیوتھھھ بھ زیرپاش کھ نگاه کردم از ترس نفسم قطع شد +کو....کوک تکونن نخور!!! جونگکوک خواست جلو بیاد +نھھھھھھھھ جونگکوک نھھھھ وایسا سرجات! +چی...چیشده تھیونگ چرا اینجوری میکنی خب! دوباره نگاھی بھ باتلاق زیر پاش کردم. رد نگاھم و کھ دنبال کرد نالھ ای کرد. +پس خرگوشھ واسھ ھمین داشت فرار میکرد.
+چیزی نیست اروم باش و اصلا تکون نخور!!! ھمونجا یکم فکر کردم.میتونست تغییر شکل بده مثلا؟ +جونگکوک تشنھ ای؟؟؟یا خون لازم داری؟؟ +نھ نھ....خوبم +میتونی بھ خفاش تغییر شکل بدی؟؟؟ آھی کشید +سعی خودمو میکنم! چشماشو محکم بست و تا سھ شمرد +یک.....دو...سھ.. بھ خفاش تبدیل شد. نمیتونست بال بزنھ. سریع بھ خفاش تغییر شکل دادم و خودمو زیرش پرت کردم و محکم بال زدم. بھش گفتم +نمیتونی پرواز کنی؟ ھیچی جواب نداد. از باتلاق کھ دور شدیم رو زمین فرود اومدیم و دوباره بھ حالت اول برگشتیم. فقط با این تفاوت کھ ھیچ لباسی تنمون نبود!!
۹۲۴
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.