عشق مافیایی من پارت14
[هشت ماه بعد 26 ژانویه 2024 روسیه ]
(ویو کوک)
+اههه خسته شدم ....جیمیننن....جیمینننن
÷بله قربان(وقته اومد تو اتاق کار جونگکوک)
+کجایی تو مرد (یکم عصبی)
÷معزت میخام قربان داشتم به زیر دستا اموزش تیر اندازی میدادم
+اوکی حالا بگو ببینم اون بارهایی که قرار بود امروز صبح از
هنگ کنگ بیاد چی شد
÷خب گفتن ممکنه یک ساعت تا خیر کنن
+اها باشه برو ماشینا رو اماده کن نیم ساعت دیگه میریم
÷بله قربان (رفت بیرون)
+(با صندلی چرخید رو به پنجره و به بیرون خیره شد )
+اه یعنی الان داره چیکار میکنه ...(اره و باز اون اومد تو فکرش اوه تو این 8 ماه خواب به چشماش نمیاد البته فکرو اون نمیزاره بخوابه اما نیخواد قبول کنه که اون عاشقش شده بود نه نمیخواد قبول کنه اون خودش خواست این کارو کنه و الان هم خودش انگار داره درد میکشه ولی قرار نبود اینطوری مهره برگرده الان انگار خودش به خودش ضربه زده)
(فلش بک 7ماه قبل )
(جونگکوک وقتی از ایتالیا برگشت کره بعد یک ماه روس ها معامله خوبی بهش پیشنهاد کردن و اون از اونجا که سود زیادی می کرد قبول کرد و باندش رو به روسیه منتقل کرد و اونجا پیشرفت بیشتری کرد به طوری که اون الان یه تلیاردره و البته رئیس بزرگ ترین باند شرق اسیا قدرت اون اینقدری زیاده که هیچ کدام از مافیا ها جرئت رو به رو شدن باهاش رو نداره .... جونگکوک اوایل به جز کار و موفقیت به چیزی اهمیت نمی داد اما مگه میشه اون هم انسانه دیگه حتی اگه ادم ک*ش هم باشه و اگه همه هم باشنیدن اسمش بترسن باز هم اونم قلب داره اوه البته یه قلب عاشق.....)
تق تق
+(به خودش اومد و چرخید طرف میز ) بیا تو
÷قربان ماشین ها اما دن
+بریم( پاشد با جیمین رفتن )
(ا.ت ویو)
........
(ویو کوک)
+اههه خسته شدم ....جیمیننن....جیمینننن
÷بله قربان(وقته اومد تو اتاق کار جونگکوک)
+کجایی تو مرد (یکم عصبی)
÷معزت میخام قربان داشتم به زیر دستا اموزش تیر اندازی میدادم
+اوکی حالا بگو ببینم اون بارهایی که قرار بود امروز صبح از
هنگ کنگ بیاد چی شد
÷خب گفتن ممکنه یک ساعت تا خیر کنن
+اها باشه برو ماشینا رو اماده کن نیم ساعت دیگه میریم
÷بله قربان (رفت بیرون)
+(با صندلی چرخید رو به پنجره و به بیرون خیره شد )
+اه یعنی الان داره چیکار میکنه ...(اره و باز اون اومد تو فکرش اوه تو این 8 ماه خواب به چشماش نمیاد البته فکرو اون نمیزاره بخوابه اما نیخواد قبول کنه که اون عاشقش شده بود نه نمیخواد قبول کنه اون خودش خواست این کارو کنه و الان هم خودش انگار داره درد میکشه ولی قرار نبود اینطوری مهره برگرده الان انگار خودش به خودش ضربه زده)
(فلش بک 7ماه قبل )
(جونگکوک وقتی از ایتالیا برگشت کره بعد یک ماه روس ها معامله خوبی بهش پیشنهاد کردن و اون از اونجا که سود زیادی می کرد قبول کرد و باندش رو به روسیه منتقل کرد و اونجا پیشرفت بیشتری کرد به طوری که اون الان یه تلیاردره و البته رئیس بزرگ ترین باند شرق اسیا قدرت اون اینقدری زیاده که هیچ کدام از مافیا ها جرئت رو به رو شدن باهاش رو نداره .... جونگکوک اوایل به جز کار و موفقیت به چیزی اهمیت نمی داد اما مگه میشه اون هم انسانه دیگه حتی اگه ادم ک*ش هم باشه و اگه همه هم باشنیدن اسمش بترسن باز هم اونم قلب داره اوه البته یه قلب عاشق.....)
تق تق
+(به خودش اومد و چرخید طرف میز ) بیا تو
÷قربان ماشین ها اما دن
+بریم( پاشد با جیمین رفتن )
(ا.ت ویو)
........
۲۷.۴k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.