p13
p13
+ میشه لطفا بیشتر بگی
! مادرت بیماری قلبی داشت
اما در اصل بر اثر بیماری قلبی نمرد
تقصیر جئون بود
اذیتش کرد کتک زدش و مادرت سکته کرد
و بعد بابات خودکشی کرد
+ چی داری میگی(بغض)
! اون میخواد از تو ام انتقام بگیره چون تو دختر همون زنی
+ اون از کجا میدونه که من دخترشم(بغض)
! شاید الان ندونه ولی اگه بفهمه سر به تنت نمیزاره
+ به من چه مگه من کشتم عشقش و (بغض)
! نه ولی دعا کن که نفهمه تو دختر اون خوانواده ای
وقتی این حرفا رو بهم زد بدنم سرد شد
میترسیدم که بفهمه و پاره کنه منو
اینجوری که چان گفت اون یه روانیه
انقد فکر کردم که خوابم برد
کوک ویو
داشتیم میرفتیم عمارت چان که ا.ت و نجات بدیم
شت من نباید نقطه ضعف نشون بدم
که گوشیم زنگ خورد
_ چیه
ج.ن: کوک داداشی سریع بیا مامان حالش بده
_ چیی(داد)
دور زدم
÷ عه چرا بر میگردی
_ ننم حالش بده
بعد چند مین رسیدم به عمارت با سرعت به سمت مامان رفتم
_ مامان بلند شو
بلندش کردم و گذاشتمش تو ماشین
بعد چند مین هم به بیمارستان رسیدیم
بالاخره دکتر اومد
د.ک: چیزی نیس فقط شک وارد شده بهش
باعث شده قندش بیوفته
_ هوفف خوبه
رفتم پیش مامان
_ مامان چرا فشار افتاد یهو نکنه قرصات و نخوردی
س.ج: نه پسرم
ببین من اون دختره که تو خیلی وقته دنبالش بودی رو پیدا کردم البته من نه
لی پیداش کرد میخواست بیاد بده به تو ولی من ازش گرفتم و نگاه کردم
و فهمیدم که این دختر دوست منه که فوت شده
_ چی بده من اسناد و
س.ج:بیا * برگه هارو داد به کوک*
_ چی این که ا.ته یعنی چی
خوبه الان دیگه بهش نزدیکم پس
دیگه احتیاج نیست دنبالش بگردم
فیلیپ آتیش کن
÷ بپر بالا بریم
....
+ میشه لطفا بیشتر بگی
! مادرت بیماری قلبی داشت
اما در اصل بر اثر بیماری قلبی نمرد
تقصیر جئون بود
اذیتش کرد کتک زدش و مادرت سکته کرد
و بعد بابات خودکشی کرد
+ چی داری میگی(بغض)
! اون میخواد از تو ام انتقام بگیره چون تو دختر همون زنی
+ اون از کجا میدونه که من دخترشم(بغض)
! شاید الان ندونه ولی اگه بفهمه سر به تنت نمیزاره
+ به من چه مگه من کشتم عشقش و (بغض)
! نه ولی دعا کن که نفهمه تو دختر اون خوانواده ای
وقتی این حرفا رو بهم زد بدنم سرد شد
میترسیدم که بفهمه و پاره کنه منو
اینجوری که چان گفت اون یه روانیه
انقد فکر کردم که خوابم برد
کوک ویو
داشتیم میرفتیم عمارت چان که ا.ت و نجات بدیم
شت من نباید نقطه ضعف نشون بدم
که گوشیم زنگ خورد
_ چیه
ج.ن: کوک داداشی سریع بیا مامان حالش بده
_ چیی(داد)
دور زدم
÷ عه چرا بر میگردی
_ ننم حالش بده
بعد چند مین رسیدم به عمارت با سرعت به سمت مامان رفتم
_ مامان بلند شو
بلندش کردم و گذاشتمش تو ماشین
بعد چند مین هم به بیمارستان رسیدیم
بالاخره دکتر اومد
د.ک: چیزی نیس فقط شک وارد شده بهش
باعث شده قندش بیوفته
_ هوفف خوبه
رفتم پیش مامان
_ مامان چرا فشار افتاد یهو نکنه قرصات و نخوردی
س.ج: نه پسرم
ببین من اون دختره که تو خیلی وقته دنبالش بودی رو پیدا کردم البته من نه
لی پیداش کرد میخواست بیاد بده به تو ولی من ازش گرفتم و نگاه کردم
و فهمیدم که این دختر دوست منه که فوت شده
_ چی بده من اسناد و
س.ج:بیا * برگه هارو داد به کوک*
_ چی این که ا.ته یعنی چی
خوبه الان دیگه بهش نزدیکم پس
دیگه احتیاج نیست دنبالش بگردم
فیلیپ آتیش کن
÷ بپر بالا بریم
....
۳.۶k
۰۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.