پارت ۲۹ دیدار ناگهانی
دیدار ناگهانی
پارت:۲۹
از زبان راوی:
ساعت ۸ یوجین و ا.ت و تهیونگ و خانواده تهیونگ برای خواستگاری رفتن خونه ا.ت اینا و مامان بابای تهیونگ با مامان بابای ا.ت حرف زدن و
ب.ت:پس دو روز دیگه قرارع عروسی بگیریم
ب.ا:بله آقای کیم
ب.ت:خوبه ولی عروسیو کجا بگیریم
ب.ا:نمیدونم
ب.ت:تو سئول بگیریم چطوره؟
ب.ا:نمیدونم باشه
ب.ت:باشه پس مبارکه عروسی
ب.ا:مبارکه
م.ا: مبارکه
م.ت:مبارکه
از زبان راوی:از اونجایی که مامان بابای ا.ت آدمای خونگرم و دست و دلبازی بودن پس از خانواده تهیونگ خواستن تا شبو تو خونه اونا بخوابن اولش خانواده تهیونگ نمیخواستن بمونن ولی چون خانواده ا.ت خیلی اصرار داشتن پس خانواده تهیونگ امشب اونجا خوابیدن
(نکته:تهیونگ و ا.ت باهم خوابیده بودن)
ته ویو:کل شب داشتم با موهای ا.ت بازی میکردم و صورتشو نوازش میکردم (چیه منحرفا چی به ذهنتون اومدددد هاااا نخیرررر ادمین بچه پاکیع اسمات نمینویسه البته فقط بوسه و اینا رو مینویسم خلاصه از بحث دور نشیم) که یهو دیدم چشاشو باز کرد
+تهیونگا نمیخوای بخوابی(با حالت خوابالو)
_الان میخوابم عزیزم
+باشه
_ا.ت
+جانم(خوابالو)
_خیلی خوشگلی حتی تو خواب
+(لبخند خوابالودی)
_ دوست دارم
+منم
(پرش زمانی به فردا)
_ا.تتتتت پاشو بریم واسه خریددددد زود باششش تو چقدر تنبلییییی چقدر میخوابییی
+بذار یکم بخوابم خوابم میاد(خوابالو)
_پاشو دیگه ع
+تهیونگا بذار بخوا...بم که تهیونگ ا.ت رو براید استایل بغل کرد و برد سمت حموم
+خوبه خودت میبریم تا حاضر شم(خوابالو)
_بله اونم چه حاضر شدنی و تهیونگ ا.ت رو انداخت تو وان
(نکته:از اونجایی که تهیونگ فهمیده بود حموم خونه ا.ت اینا کجاس پس وان رو پر آب کرده بود)
+(یهو از جاش پرید)یا خدا بیشور چرا این کارو باهام کردییییی خیسه خیس شدمممممممممممم
_حقته اگه بیدار نشی همینطوری میشه(با خنده)
+تهیونگ اگه بیام بیرون میکشمتتت
_نمیتونی بعدشم حالا که خیس شدی دیگه زحمتشم بکش دوش بگیر میریم خرید
+اوف باشه
خلاصه ای از ماجرا از زبان راوی:
ا.ت و تهیونگ رفتن خرید و اول واسه ا.ت لباس عروس خریدن[اسلاید دوم]و بعدش برا تهیونگ کت شلوار خریدن[اسلاید سوم]
*پرش زمانی به روز عروسی*
(علامت عاقد #)
# خانم پارک ا.ت آیا بنده وکیلم شما را به عقد دائمی جناب کیم تهیونگ در بیارم؟
+بله(با خوشحالی)
#جناب کیم تهیونگ آیا بنده وکیلم شما رو به عقد دائمی خانم پارک ا.ت در بیارم؟
_بله(با خوشحالی)
#بنده در حضور شما هستم و از این به بعد این دو نفر رو زن و شوهر اعلام میکنم
(نمد متنو درست گفتم یا نه)
*ا.ت و تهیونگ همو بوسیدن*
م.ا و م.ت:(اشک شوق)
بقیه:(دست زدن و خوشحالی)
پارت:۲۹
از زبان راوی:
ساعت ۸ یوجین و ا.ت و تهیونگ و خانواده تهیونگ برای خواستگاری رفتن خونه ا.ت اینا و مامان بابای تهیونگ با مامان بابای ا.ت حرف زدن و
ب.ت:پس دو روز دیگه قرارع عروسی بگیریم
ب.ا:بله آقای کیم
ب.ت:خوبه ولی عروسیو کجا بگیریم
ب.ا:نمیدونم
ب.ت:تو سئول بگیریم چطوره؟
ب.ا:نمیدونم باشه
ب.ت:باشه پس مبارکه عروسی
ب.ا:مبارکه
م.ا: مبارکه
م.ت:مبارکه
از زبان راوی:از اونجایی که مامان بابای ا.ت آدمای خونگرم و دست و دلبازی بودن پس از خانواده تهیونگ خواستن تا شبو تو خونه اونا بخوابن اولش خانواده تهیونگ نمیخواستن بمونن ولی چون خانواده ا.ت خیلی اصرار داشتن پس خانواده تهیونگ امشب اونجا خوابیدن
(نکته:تهیونگ و ا.ت باهم خوابیده بودن)
ته ویو:کل شب داشتم با موهای ا.ت بازی میکردم و صورتشو نوازش میکردم (چیه منحرفا چی به ذهنتون اومدددد هاااا نخیرررر ادمین بچه پاکیع اسمات نمینویسه البته فقط بوسه و اینا رو مینویسم خلاصه از بحث دور نشیم) که یهو دیدم چشاشو باز کرد
+تهیونگا نمیخوای بخوابی(با حالت خوابالو)
_الان میخوابم عزیزم
+باشه
_ا.ت
+جانم(خوابالو)
_خیلی خوشگلی حتی تو خواب
+(لبخند خوابالودی)
_ دوست دارم
+منم
(پرش زمانی به فردا)
_ا.تتتتت پاشو بریم واسه خریددددد زود باششش تو چقدر تنبلییییی چقدر میخوابییی
+بذار یکم بخوابم خوابم میاد(خوابالو)
_پاشو دیگه ع
+تهیونگا بذار بخوا...بم که تهیونگ ا.ت رو براید استایل بغل کرد و برد سمت حموم
+خوبه خودت میبریم تا حاضر شم(خوابالو)
_بله اونم چه حاضر شدنی و تهیونگ ا.ت رو انداخت تو وان
(نکته:از اونجایی که تهیونگ فهمیده بود حموم خونه ا.ت اینا کجاس پس وان رو پر آب کرده بود)
+(یهو از جاش پرید)یا خدا بیشور چرا این کارو باهام کردییییی خیسه خیس شدمممممممممممم
_حقته اگه بیدار نشی همینطوری میشه(با خنده)
+تهیونگ اگه بیام بیرون میکشمتتت
_نمیتونی بعدشم حالا که خیس شدی دیگه زحمتشم بکش دوش بگیر میریم خرید
+اوف باشه
خلاصه ای از ماجرا از زبان راوی:
ا.ت و تهیونگ رفتن خرید و اول واسه ا.ت لباس عروس خریدن[اسلاید دوم]و بعدش برا تهیونگ کت شلوار خریدن[اسلاید سوم]
*پرش زمانی به روز عروسی*
(علامت عاقد #)
# خانم پارک ا.ت آیا بنده وکیلم شما را به عقد دائمی جناب کیم تهیونگ در بیارم؟
+بله(با خوشحالی)
#جناب کیم تهیونگ آیا بنده وکیلم شما رو به عقد دائمی خانم پارک ا.ت در بیارم؟
_بله(با خوشحالی)
#بنده در حضور شما هستم و از این به بعد این دو نفر رو زن و شوهر اعلام میکنم
(نمد متنو درست گفتم یا نه)
*ا.ت و تهیونگ همو بوسیدن*
م.ا و م.ت:(اشک شوق)
بقیه:(دست زدن و خوشحالی)
۸.۹k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.