★چند پارتی★

★چند پارتی★
#تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی
pirt: 10
جونگکوک: خیله خب برو استراحت کن و من میرم با بنگچان حرف بزنم
سئویونگ: خوب بهم گوش بده اگر بلایی سره بنگچان بیاری قسم میخورم جونتو میگیرم
جونگکوک: اوه شجاع
سئویونگ: خفه شو
جونگکوک: بیب با شوهرت درست حرف بزن
سئویونگ: تو خواب ببینی
جونگکوک: بیب الان وقتشه
سئویونگ: یه قدم بیای نزدیک داد میزنم
جونگکوک: باشه پس من میرم
سئویونگ: برو که دیگه نبینمت!
جونگکوک:(رفت)
جونگکوک رفت پیشه بنگچان و گفت 👇🏻
جونگکوک: هوی
بنگچان: درد
جونگکوک: امروز میریم بار تو هم بیا
بنگچان: میام ولی نه بخاطر تو بخاطر سئویونگ میام، نمیخوام بلایی سرش بیاری
جونگکوک: الان کاریش ندارم ولی بعد عروسی باهاش یه شب خاص میخوام بگذرونم
بنگچان: میکشمت
جونگکوک: خواهیم دید

"شب شد"

شب شد سئویونگ اماده شد
جونگکوک هم اماده شد
بنگچان هم اماده شد
رفتن سوار ماشین شدن و رفتن جونگکوک محض احتیاط اصلحه برداش
وقتی رسیدن نشستن روی صندلی و جونگکوک گفت 👇🏻
جونگکوک: بیب بیا بریم تو اتاق هتل
سئویونگ: خفه شو (بلند شد)
جونگکوک: اوه میخوای برقصی
سئویونگ: میخوام ببینم میرم با یه پسر دیگه برقصم واکنشت چی میشه
جونگکوک: اگر بری میکشمش
سئویونگ: خیله خب بیینم تو بلدی برقصی یا نه
جونگکوک: اگر جلوی همه ازم لب بگیری نمیبرمت تو اتاق ولی اگه ازم لب نگیری مجبورم میکنی کاریو بکنم که دوس نداری
سئویونگ: قبول

★موزیک ویدیو رو براتون گذاشتم★
#جونگکوک #فیک_از_جونگکوک #فیک #داستان #بی_تی_اس