مافیای سرد
پارت دو
رفتم تو اتاقم بعد چند مین صدای التماس بابام رو شنیدم
پ.ا= لطفاً خواهش میکنم منو نکش
+ هه ... فکر کردی حرفت رو قبول میکنم ... بزنی...
× هی نداری چه غلطی میکنی ( داد )
درسته بابام من رو کتک میزد ولی من اوقدراهم ازش منتفر نیستم که برازم کتکش بزنن
+ اوه ببین خانم خوشگله هم تشریفش رو آورد ... هی پیری نظرت چیه دخترت با من ازدواج کنه ( نیشخند )
× چ...چی.... عمراً ( داد )
پ.ا = آره آره باهات ازدواج می کنه ولی من رو نکش
+ باشه من در اضای مردنت با دخترت ازدواج میکنم ... پدر زن ( تمسخر و نیشخند )
× نهههههه من نمیخوام با تو ازدواج کنم نمیخوام( بغض و داد )
پ.ا : خفهههه شووووو ( داد )
+ خدافظ بیبی ( نیشخند )
× من خارتو ... 🤬🤬 ( بقیش قابل بخش نیست ... سانسورررر )
ات ویو
نه این امکان نداره من نمی خوام با اون ازدواج کنم ... باید یه راهی پیدا کنم ... آها باید فرار کنم ....
......
......
.....
خماری🤣🤣
رفتم تو اتاقم بعد چند مین صدای التماس بابام رو شنیدم
پ.ا= لطفاً خواهش میکنم منو نکش
+ هه ... فکر کردی حرفت رو قبول میکنم ... بزنی...
× هی نداری چه غلطی میکنی ( داد )
درسته بابام من رو کتک میزد ولی من اوقدراهم ازش منتفر نیستم که برازم کتکش بزنن
+ اوه ببین خانم خوشگله هم تشریفش رو آورد ... هی پیری نظرت چیه دخترت با من ازدواج کنه ( نیشخند )
× چ...چی.... عمراً ( داد )
پ.ا = آره آره باهات ازدواج می کنه ولی من رو نکش
+ باشه من در اضای مردنت با دخترت ازدواج میکنم ... پدر زن ( تمسخر و نیشخند )
× نهههههه من نمیخوام با تو ازدواج کنم نمیخوام( بغض و داد )
پ.ا : خفهههه شووووو ( داد )
+ خدافظ بیبی ( نیشخند )
× من خارتو ... 🤬🤬 ( بقیش قابل بخش نیست ... سانسورررر )
ات ویو
نه این امکان نداره من نمی خوام با اون ازدواج کنم ... باید یه راهی پیدا کنم ... آها باید فرار کنم ....
......
......
.....
خماری🤣🤣
۱.۹k
۰۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.