ɪ'ᴍ ꜰᴜᴄᴋɪɴɢ ᴅᴀᴍɴ ᴡᴏʀʀɪᴇᴅ ꜱɪᴄᴋ : ᴘᴀʀᴛ 2
کوک ویو :
یه جورایی حق با ا/ت بود . اون واقعا حق داره که انقدر ناراحت باشه و البته شایستگی این رو داره که یه دوست پسر با شغلی مناسب تر از من داشته باشه ولی خب منم توی این ماجرا تقصیری ندارم ... .
ادمین ویو :
کوک از وقتی که فقط هفت سالش بود مجبور میشه به خاطر شرایط مالی پدر مادرش بره و داخل یه محله ی خیلی بد زندگی کنه . اون محله واقعا جای کثیفی بود و علاوه بر اون کار های کثیف هم زیاد داخلش انجام میشد از کتک زدن و ناسزا گفتن و فروختن قاچاقی م.واد بگیر تا تج.اوز به دخترای بیگناه و ضعیف . بچه های اون محل خیلی کوک رو میزدن . بدون هیچ دلیلی اذیتش میکردن . اسباببازیاش رو ازش میگرفتن و هزاران تا کار دیگه . به هر حال که کوک بچگی خیلی وحشتناکی رو گذروند تا اینکه بزرگ شد ... .
وقتی که هجده سالش شد بوکس رو شروع کرد و بعد از یک سال اونقدر قوی شد که بچه های اون محل دیگه جرأت نمیکردن از یک کیلومتریش هم رد بشن . البته نگفته نمونه که یه عده از اون بچه ها هم الان رقیب کوک داخل مسابقات غیرقانونی بوکس هستن .
این مسابقات غیرقانونی بوکس از وقتی که کوک بیست و دو سالش بود شروع شد . چون مردم اون محل خیلی فقیر بودن تصمیم گرفتن که یه مسابقه ی محلی راه بندازن که البته بعداً خیلی طرفدار پیدا کرد و همه ی قلدر ها و کسایی که نیاز به پول داشتن از تمام سطح شهر میومدن که البته کوک هم دست کمی از اونا نداشت فقط تنها تفاوتش این بود که کوک قلدر نبود فقط به خاطر موقعیتی که توش بزرگ شده بود رفتار جدی داشت به غیر از دختر مورد علاقش . کوک تصمیمش رو گرفت که داخل این مسابقات غیرقانونی شرکت کنه که اگه پلیسا میگرفتنش بهای سنگینی داشت اما پول خوبی نسیبش میشد اما اون این کار رو کرد . همیشه داخل مسابقات برنده میشد و خیلی پولدار شد . با پولش داخل بهترین نقطه ی شهر خونه خرید و بهترین ماشین رو خرید . داخل این مدت پدر و مادرش رو از دست داد و تنها زندگی میکرد و بعد ها با یه دختر آشنا شد که حتی جونش هم براش میداد و واقعا عاشقش بود اما تنها خواسته ی اون دختر رو که نمیتونست برآورده کنه این بود که دست از این کارش برداره ، به خاطر اینکه کوک پول خوبی از این کارش به دست می یاورد و در واقع از طریق همین کارش هم بود که تونست به اوج برسه
اما حالا کوک پول رو انتخاب میکنه یا عشقش رو ؟
یه جورایی حق با ا/ت بود . اون واقعا حق داره که انقدر ناراحت باشه و البته شایستگی این رو داره که یه دوست پسر با شغلی مناسب تر از من داشته باشه ولی خب منم توی این ماجرا تقصیری ندارم ... .
ادمین ویو :
کوک از وقتی که فقط هفت سالش بود مجبور میشه به خاطر شرایط مالی پدر مادرش بره و داخل یه محله ی خیلی بد زندگی کنه . اون محله واقعا جای کثیفی بود و علاوه بر اون کار های کثیف هم زیاد داخلش انجام میشد از کتک زدن و ناسزا گفتن و فروختن قاچاقی م.واد بگیر تا تج.اوز به دخترای بیگناه و ضعیف . بچه های اون محل خیلی کوک رو میزدن . بدون هیچ دلیلی اذیتش میکردن . اسباببازیاش رو ازش میگرفتن و هزاران تا کار دیگه . به هر حال که کوک بچگی خیلی وحشتناکی رو گذروند تا اینکه بزرگ شد ... .
وقتی که هجده سالش شد بوکس رو شروع کرد و بعد از یک سال اونقدر قوی شد که بچه های اون محل دیگه جرأت نمیکردن از یک کیلومتریش هم رد بشن . البته نگفته نمونه که یه عده از اون بچه ها هم الان رقیب کوک داخل مسابقات غیرقانونی بوکس هستن .
این مسابقات غیرقانونی بوکس از وقتی که کوک بیست و دو سالش بود شروع شد . چون مردم اون محل خیلی فقیر بودن تصمیم گرفتن که یه مسابقه ی محلی راه بندازن که البته بعداً خیلی طرفدار پیدا کرد و همه ی قلدر ها و کسایی که نیاز به پول داشتن از تمام سطح شهر میومدن که البته کوک هم دست کمی از اونا نداشت فقط تنها تفاوتش این بود که کوک قلدر نبود فقط به خاطر موقعیتی که توش بزرگ شده بود رفتار جدی داشت به غیر از دختر مورد علاقش . کوک تصمیمش رو گرفت که داخل این مسابقات غیرقانونی شرکت کنه که اگه پلیسا میگرفتنش بهای سنگینی داشت اما پول خوبی نسیبش میشد اما اون این کار رو کرد . همیشه داخل مسابقات برنده میشد و خیلی پولدار شد . با پولش داخل بهترین نقطه ی شهر خونه خرید و بهترین ماشین رو خرید . داخل این مدت پدر و مادرش رو از دست داد و تنها زندگی میکرد و بعد ها با یه دختر آشنا شد که حتی جونش هم براش میداد و واقعا عاشقش بود اما تنها خواسته ی اون دختر رو که نمیتونست برآورده کنه این بود که دست از این کارش برداره ، به خاطر اینکه کوک پول خوبی از این کارش به دست می یاورد و در واقع از طریق همین کارش هم بود که تونست به اوج برسه
اما حالا کوک پول رو انتخاب میکنه یا عشقش رو ؟
۶۳۸
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.