part ³¹

part ³¹

جیمین ویو:
دستمو بردم لای موهای بلند و مشکیش
جیمین:چیزی ا.ت منو اذیت کرده؟
ا.ت:....
جیمین:چی اذیتت میکنه ا.تم؟
آروم بلند شد و اومد کنارم نشست و سرش رو گرفت پایین بلند شدم و روبروش روی پاهام نشستم سرش هنوز پایین بود با دستم سرشو گرفتم بالا چشماش خیس و قرمز بود
جیمین:ا.ت گریه کردی؟
سرشو به نشونه‌ی آره بالا و پایین کرد
جیمین:چرا گریه کردی؟
ا.ت:برای تو
جیمین:برای من چرا؟
ا.ت:چون قراره از پیشم بری
و قطره های اشکش که از چشمای سیاه و تیله اش ریخت روی دستم
جیمین:اون ا.ت مغروری که من می شناختمش کجاست؟
ا.ت:اون ا.ت مغرور عاشق شد عاشق کسی که قراره بره و ا.ت تنها بمونه(با کمی کریه)
روی تخت کنارش نشستم و توی آغوشم کشیدمش صدای گریه هاش بلند شد
جیمین:قول میدم توی یه چشم به هم زدن برگردم
ا.ت:هق....هق....قول قول میدی؟
جیمین:آره قول قول میدم
و انگشت کوچیکشو اورد بالا
ا.ت:قول بده
و با انگشتم انگشتشو گرفتم
جیمین:قول میدم
ا.ت:میشه نری؟
جیمین:اگه میشد که پیشت میموندم ولی مجبورم برم ا.تم
ا.ت:برای چی میخوایی بری؟
جیمین:برای ادامه درسم باید برم
ا.ت:یکی قراره بری؟
جیمین:هفته‌ی دیگه هنوز وقت داریم که باهم باشیم
ا.ت:آره میشه هنوزم
ادمین:جیمین یه باره دیگه ا.ت رو توی آغوش خودش کشید
جیمین:خب بریم؟
ا.ت:آره بریم
رفتیم سمت دره اتاق بازش کردم که.....
ادامه دارد....
شرط:
وقتی شرط نمیزارم بیشتر لایک میخوره😐🔪
این واقعا درست نیست😕
ببینم تا کجا میتونید لایک و کامنت بزارید😄❤