عشق مافیایی من پارت24
(بعد اینکه به اون ها نگاه کرد برگشت خودشو رو تخت انداخت و چشم هاش رو بست )
_یعنی ببخشمش ..نه نمیبخشم ولی اون پدر بچمه و....و ..ت...تازه من..من دوسش دارم اوففف چیکار کنم ...(همینطور که داشت با خودش حرف میزد دیگه چشم هاش گرم شد چ خوابش برد)
_رفتم پایین جونگکوک ....کوک ...این جیهو رو کجا برد
+اینجا م
_اه میدونی از کی دارم دنبالت میگردم جیهو کجاست وقت غذاش شده
+جیهو اینجا نیست
_یعنی چی همین چند دقیق پیش پیش تو بود
+گفتم که اینجا نیست
_جئون کجاست پسرم(یخه کوک رو گرفت)
+تو نمیای بامن بریم خونم منم جیهورو بر دم خونم تازه تو دیگه مادرش نیستی دیگه حق نداری ببینیش
_چی داری میگی پرمو بده جئون جیهوی من بدون من نمیتونه اون کجاست (گریه و داد)
+من اونو ازت گرفتم دیگه بهت نمیدم
_نه ..جیهو...نهههههههههههه(یک دفعه از خواب پرید عرق کرده بو شب شده بود و تو بغل یکی بود)
+ا.ت عزیزم فقط یه خواب بد بود چیزی نیست(وقتی اشک ها ا.ت رو پاک می کرو پیشونیش رو بوسید )
_جو...جونگکوک.....جیهو....پسرم....کجاست (همینطور که گریه میکرد به یخه پیر هن جونگکوک چنگ زد و حرف می زد ........خواست جونگکوک رو کنار بزنه و پاشه اما کوک اونو بر گردوند و دوباره بغلش کرد)
+شششش عزیزم جیهو خوابه تو اتاقش(موهاش رو بوسید و نوازش می کرد)(ا.ت سرش رو اورد بالا و به چشم های کوک خیره شد و با گریه گفت)
_کوک خواهش میکنم جیهو رو ازم نگیر من بدون اون نمیتونم قسم میخورم هر جا بری باهات میام فقط جیهو رو ازم نگیر خواهش میکنم
+هی هی ا.ت قوربونت برم من قرار نیست جیهو رو از تو جدا کنم اون جاش پیش توه و همینطور من ازتون مرا قبت می کنم قول میدم فردا میریم باشه
(ا.ت فقط سرش رو تکون داد و کوک دوباره اونو تو بغلش گرفت و رو تخت دراز کشید و موهاش رو نوازش می کرد )
_ج...جونگکوک(اروم سرش رو اورد بالا)
+نفس جونگکوک
_تو از کی اینجای (با حرف جونگکوک پروانه هارو تو دلش احساس کرد ولی به رو خودش نیاورد)
+تو دوساعت خوابیدی جیهو یک ساعت پیش خوابش میومد منم خوابوندمش تو اتاقش بعد اومدم اینجا (همینطورکه مو هاش رو نوازش میکرد حرف میزد)
_اوهوم.....جونگکوک(اروم رو تخت نشست و جونگکوک هم خیره به اون رو تخت نشست)
+قلب جونگکوک
_ت..تو واقعا منو دوست داری(وقتی به چشم های هم دیگه نگاه می کردن)
_یعنی ببخشمش ..نه نمیبخشم ولی اون پدر بچمه و....و ..ت...تازه من..من دوسش دارم اوففف چیکار کنم ...(همینطور که داشت با خودش حرف میزد دیگه چشم هاش گرم شد چ خوابش برد)
_رفتم پایین جونگکوک ....کوک ...این جیهو رو کجا برد
+اینجا م
_اه میدونی از کی دارم دنبالت میگردم جیهو کجاست وقت غذاش شده
+جیهو اینجا نیست
_یعنی چی همین چند دقیق پیش پیش تو بود
+گفتم که اینجا نیست
_جئون کجاست پسرم(یخه کوک رو گرفت)
+تو نمیای بامن بریم خونم منم جیهورو بر دم خونم تازه تو دیگه مادرش نیستی دیگه حق نداری ببینیش
_چی داری میگی پرمو بده جئون جیهوی من بدون من نمیتونه اون کجاست (گریه و داد)
+من اونو ازت گرفتم دیگه بهت نمیدم
_نه ..جیهو...نهههههههههههه(یک دفعه از خواب پرید عرق کرده بو شب شده بود و تو بغل یکی بود)
+ا.ت عزیزم فقط یه خواب بد بود چیزی نیست(وقتی اشک ها ا.ت رو پاک می کرو پیشونیش رو بوسید )
_جو...جونگکوک.....جیهو....پسرم....کجاست (همینطور که گریه میکرد به یخه پیر هن جونگکوک چنگ زد و حرف می زد ........خواست جونگکوک رو کنار بزنه و پاشه اما کوک اونو بر گردوند و دوباره بغلش کرد)
+شششش عزیزم جیهو خوابه تو اتاقش(موهاش رو بوسید و نوازش می کرد)(ا.ت سرش رو اورد بالا و به چشم های کوک خیره شد و با گریه گفت)
_کوک خواهش میکنم جیهو رو ازم نگیر من بدون اون نمیتونم قسم میخورم هر جا بری باهات میام فقط جیهو رو ازم نگیر خواهش میکنم
+هی هی ا.ت قوربونت برم من قرار نیست جیهو رو از تو جدا کنم اون جاش پیش توه و همینطور من ازتون مرا قبت می کنم قول میدم فردا میریم باشه
(ا.ت فقط سرش رو تکون داد و کوک دوباره اونو تو بغلش گرفت و رو تخت دراز کشید و موهاش رو نوازش می کرد )
_ج...جونگکوک(اروم سرش رو اورد بالا)
+نفس جونگکوک
_تو از کی اینجای (با حرف جونگکوک پروانه هارو تو دلش احساس کرد ولی به رو خودش نیاورد)
+تو دوساعت خوابیدی جیهو یک ساعت پیش خوابش میومد منم خوابوندمش تو اتاقش بعد اومدم اینجا (همینطورکه مو هاش رو نوازش میکرد حرف میزد)
_اوهوم.....جونگکوک(اروم رو تخت نشست و جونگکوک هم خیره به اون رو تخت نشست)
+قلب جونگکوک
_ت..تو واقعا منو دوست داری(وقتی به چشم های هم دیگه نگاه می کردن)
۲۸.۶k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.