عشق بی پایان ( پارت 20)
_ : به به! همیشه به خوشی
$: خوبه که اومدی، میخواستم عشق زندگیمو بهت معرفی کنم
%: اممم تهیونگ...
_ : خوبه،چون منم میخواستم نسبتم با لیا رو بهت بگم
$: هه نسبت..
%: چی میگی جونگ کوک
$: لیا بهش نگو جونگ کوک
_ : حرف نزن، اصلا خواهر خودمه هر جور دوس داره صدام میکنه
%: چ.. چی
$: چرا چرت و پرت میگی؟ ببینم تب کردی یا مستی؟
_ : من کاملا سالمم، نه مستم نه تب دارم
%: تو که برادر واقعی من نیستی
_ : بالاخره که چی، پدرمون که یکیه
$: یه لحظه صب کن ببینم، تو چی داری میگی جونگ کوک؟ لیا این چی میگه؟
%: من راست بودنشو نمیدونم
_ : ولی من میدونم، ازمایش جوابش مثبته
فلش بک چند ساعت قبل از زبان کوک :
داشتم فیلم میدیدم که از گوشیم پیامک اومد
پیام : سلام آقای جئون جونگ کوک ،امروز برای جواب آزمایش به آزمایشگاه تشریف بیارید
ولی جواب آزمایش که فردا آماده میشه.... زنگ زدم به لیا، بوق نمیخورد.. میگفت خاموشه
خودم تنها رفتم آزمایشگاه
پرستار : برید اتاق 5 برای جواب آزمایش
رفتم اتاق 5 ولی درش قفل بود
دکتر : کاری داشتید
_ : بله برای جواب آزمایش اومدم
دکتر : آقای جئون جونگ کوک؟
_ : بله خودم هستم
دکتر : بفرمایید داخل
جواب آزمایش دیدم زده بود مثبت، از خوشحالی میخواستم پرواز کنم
دکتر : دی ان ای ایشون با شما یکیه
_ : وا.. واقعا؟
دکتر : بله ولی یه بیماری دارن... درمورد بیماریشون باهاتون صحبت کردن؟
_ : نه... چه بیماری ای؟
دکتر: بیشتر یه نوع بیماری ارثیه، من با این 15 سال سابقه ی کاری فقط 5 نفرو دیدم که به این بیماری مبتلا میشن
_ : راه درمانش چیه؟
دکتر: آدرس چنتا دکتر متخصص رو بهتون میدم برید برای درمان
پایان فلش بک:
%: چرا خبرم نکردی بیام آزمایشگاه
_ : هر چی زنگ زدم میگه خاموشی، اگه جواب میدادی خبرت میکردم
$: صب کنید ببینم، به منم بگید چی شده، لیا قضیه ی آزمایش چیه؟
%: اینجا جاش نیست تهیونگ بعدا بیا حرف بزنیم...
$: خوبه که اومدی، میخواستم عشق زندگیمو بهت معرفی کنم
%: اممم تهیونگ...
_ : خوبه،چون منم میخواستم نسبتم با لیا رو بهت بگم
$: هه نسبت..
%: چی میگی جونگ کوک
$: لیا بهش نگو جونگ کوک
_ : حرف نزن، اصلا خواهر خودمه هر جور دوس داره صدام میکنه
%: چ.. چی
$: چرا چرت و پرت میگی؟ ببینم تب کردی یا مستی؟
_ : من کاملا سالمم، نه مستم نه تب دارم
%: تو که برادر واقعی من نیستی
_ : بالاخره که چی، پدرمون که یکیه
$: یه لحظه صب کن ببینم، تو چی داری میگی جونگ کوک؟ لیا این چی میگه؟
%: من راست بودنشو نمیدونم
_ : ولی من میدونم، ازمایش جوابش مثبته
فلش بک چند ساعت قبل از زبان کوک :
داشتم فیلم میدیدم که از گوشیم پیامک اومد
پیام : سلام آقای جئون جونگ کوک ،امروز برای جواب آزمایش به آزمایشگاه تشریف بیارید
ولی جواب آزمایش که فردا آماده میشه.... زنگ زدم به لیا، بوق نمیخورد.. میگفت خاموشه
خودم تنها رفتم آزمایشگاه
پرستار : برید اتاق 5 برای جواب آزمایش
رفتم اتاق 5 ولی درش قفل بود
دکتر : کاری داشتید
_ : بله برای جواب آزمایش اومدم
دکتر : آقای جئون جونگ کوک؟
_ : بله خودم هستم
دکتر : بفرمایید داخل
جواب آزمایش دیدم زده بود مثبت، از خوشحالی میخواستم پرواز کنم
دکتر : دی ان ای ایشون با شما یکیه
_ : وا.. واقعا؟
دکتر : بله ولی یه بیماری دارن... درمورد بیماریشون باهاتون صحبت کردن؟
_ : نه... چه بیماری ای؟
دکتر: بیشتر یه نوع بیماری ارثیه، من با این 15 سال سابقه ی کاری فقط 5 نفرو دیدم که به این بیماری مبتلا میشن
_ : راه درمانش چیه؟
دکتر: آدرس چنتا دکتر متخصص رو بهتون میدم برید برای درمان
پایان فلش بک:
%: چرا خبرم نکردی بیام آزمایشگاه
_ : هر چی زنگ زدم میگه خاموشی، اگه جواب میدادی خبرت میکردم
$: صب کنید ببینم، به منم بگید چی شده، لیا قضیه ی آزمایش چیه؟
%: اینجا جاش نیست تهیونگ بعدا بیا حرف بزنیم...
۳۷.۰k
۲۰ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.