روشو پتورو
روشو پتورو
رو خودم
انداختمو
به خواب
رفتم...
چشامو باز
کردم که
دیدم عمو
بغلم کرده
نگاهی
بهش انداختم
اصن مث
اون موقع
هایی
که عصبی
میشه نبود....
خیلی مهربون
و مظلوم
به نظر
میرسید اما
اون عموم بود....
من نباید
حسی بهش
پیدا میکردم
پس خواستم
پاشم که
چشاشو
باز کرد و خیلی
خوابالود گفت
_صب بخیر
+اوهوم
صب بخیر
خواستم
پاشم که دوباره
سفت تر
بغلم کرد
_بمون
+میخوام
برم دست
شویی
_یکم بمون
بعد برو
حرفی نزدمو
کنارش موندم....
رو خودم
انداختمو
به خواب
رفتم...
چشامو باز
کردم که
دیدم عمو
بغلم کرده
نگاهی
بهش انداختم
اصن مث
اون موقع
هایی
که عصبی
میشه نبود....
خیلی مهربون
و مظلوم
به نظر
میرسید اما
اون عموم بود....
من نباید
حسی بهش
پیدا میکردم
پس خواستم
پاشم که
چشاشو
باز کرد و خیلی
خوابالود گفت
_صب بخیر
+اوهوم
صب بخیر
خواستم
پاشم که دوباره
سفت تر
بغلم کرد
_بمون
+میخوام
برم دست
شویی
_یکم بمون
بعد برو
حرفی نزدمو
کنارش موندم....
۹.۸k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.