💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
part 42🤍✨
(از زبان یونا)
یونا:اوکیی واستین جیوو بیاد بگم
مینجی:جیووووووو تلفنت تموم نشدددد
جیوو:اومدممم خب (اینجا با جین حرف میزنه)
جیوو:خب جین من باید برم دخترا صدام میکنن
جین:ای بابا باش برو مواظب خودت باش عشقم
جیوو:توعم مواظب خودت باش فعلا
تلفونو قطع کرد و اومد پیشمون
مینجی:جیوو بشین تا بت بگم چ خبره
مینجی داستانو واسه جیوو تعریف کرد
جیوو:خب حالا نقشه چیه یونا
یونا: خب ببینین منو ته امروز قرار بود بریم بیرون خب زنگ میزنم بهش میگم ب کوک و پسرام بگه ک بیان باهم بریم مام مانیا رو میبریم اونجا مانیا و جیمین همو میبینن شاید جیمین واقعا از مانیا خوشش اومد
مینجی:ارههه خیلی فکر خوبیههه
جیوو:منم موافقمممم
مانیا: نمیدونم چی بگم والا
یونا:اوکی الان زنگ میزنم ب تهیونگ میگم
گوشیمو برداشتم و همونجا پیش دخترا زنگ زدم ب تهیونگ
(مکالمشون👇)
ته:جانم یونا
یونا: سلام داداشی خوبی
ته:مرسی قشنگم خوبم جان کار داشتی
یونا: عااا اره داداشی ببین قرار بود امروز منو ببری بیرون دیگه ن
ته:خب اره واسه چی
یونا: میشه ب پسرام بگی بیان دخترام بیان باهم بریم
ته:اومم اره فکر خوبیه من الان ب بچه ها میگم خبر میدم بت
یونا: باش داداشی
کوک: تهیونگگگ بیا دیگههههه
ته:عا کوک داره صدام میکنه خدافظ قشنگمم
یونا:باشه خدافظظ
(پایان مکالمه)
مینجی:واییی اگه بشه عالی میشههه
یونا:اوهومممم
(پایان پارتتتت حمایت یادتون نرهههه)
part 42🤍✨
(از زبان یونا)
یونا:اوکیی واستین جیوو بیاد بگم
مینجی:جیووووووو تلفنت تموم نشدددد
جیوو:اومدممم خب (اینجا با جین حرف میزنه)
جیوو:خب جین من باید برم دخترا صدام میکنن
جین:ای بابا باش برو مواظب خودت باش عشقم
جیوو:توعم مواظب خودت باش فعلا
تلفونو قطع کرد و اومد پیشمون
مینجی:جیوو بشین تا بت بگم چ خبره
مینجی داستانو واسه جیوو تعریف کرد
جیوو:خب حالا نقشه چیه یونا
یونا: خب ببینین منو ته امروز قرار بود بریم بیرون خب زنگ میزنم بهش میگم ب کوک و پسرام بگه ک بیان باهم بریم مام مانیا رو میبریم اونجا مانیا و جیمین همو میبینن شاید جیمین واقعا از مانیا خوشش اومد
مینجی:ارههه خیلی فکر خوبیههه
جیوو:منم موافقمممم
مانیا: نمیدونم چی بگم والا
یونا:اوکی الان زنگ میزنم ب تهیونگ میگم
گوشیمو برداشتم و همونجا پیش دخترا زنگ زدم ب تهیونگ
(مکالمشون👇)
ته:جانم یونا
یونا: سلام داداشی خوبی
ته:مرسی قشنگم خوبم جان کار داشتی
یونا: عااا اره داداشی ببین قرار بود امروز منو ببری بیرون دیگه ن
ته:خب اره واسه چی
یونا: میشه ب پسرام بگی بیان دخترام بیان باهم بریم
ته:اومم اره فکر خوبیه من الان ب بچه ها میگم خبر میدم بت
یونا: باش داداشی
کوک: تهیونگگگ بیا دیگههههه
ته:عا کوک داره صدام میکنه خدافظ قشنگمم
یونا:باشه خدافظظ
(پایان مکالمه)
مینجی:واییی اگه بشه عالی میشههه
یونا:اوهومممم
(پایان پارتتتت حمایت یادتون نرهههه)
۵.۵k
۱۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.