ماه عسل🍯💫
ماه عسل🍯💫
پارت 2💫🍯
با گریه ساکمو پر از لباس کردم
جیمین صدام زد:ا.ت بدو بیا هانی☺️☺️
ا.ت با بغض گفت:الان میام
با بغض از پله ها اومدم پایین به خودم قول دادم که گریه نکنم
وقتی رفتم خونه ی جیمین دیدم ۳۰ طبقس😳😳
باورم نمیشد
رفتم یه اتاق رو انتخاب کردمو رفتم توش
لعنتی ۴۰ تا اتاق داشت
اتاق در حدی بزرگبود که احساس کردم تویه خونم
یعو جیمینم اومد بهش گفتم: برو بیرون میخوام بخوابم
جیمین گفت:مگه زنو شوهرا کنار هم نمیخوابن؟
جیغ زدم😶😶
وقتی صبح شد، خوابم برد
وقتی پاشدم دیدم که یه بوی خوبی میاد
رفتم پایین دیدم یه میز ۳۰ متری روی پررررررررر غذاست که جیمنم داشت میخورد گفت:بیب بیا پایین صبحانتو بخور😘😘
ماه عسل🍯💫
پایان پارت 2💫🍯
پارت 2💫🍯
با گریه ساکمو پر از لباس کردم
جیمین صدام زد:ا.ت بدو بیا هانی☺️☺️
ا.ت با بغض گفت:الان میام
با بغض از پله ها اومدم پایین به خودم قول دادم که گریه نکنم
وقتی رفتم خونه ی جیمین دیدم ۳۰ طبقس😳😳
باورم نمیشد
رفتم یه اتاق رو انتخاب کردمو رفتم توش
لعنتی ۴۰ تا اتاق داشت
اتاق در حدی بزرگبود که احساس کردم تویه خونم
یعو جیمینم اومد بهش گفتم: برو بیرون میخوام بخوابم
جیمین گفت:مگه زنو شوهرا کنار هم نمیخوابن؟
جیغ زدم😶😶
وقتی صبح شد، خوابم برد
وقتی پاشدم دیدم که یه بوی خوبی میاد
رفتم پایین دیدم یه میز ۳۰ متری روی پررررررررر غذاست که جیمنم داشت میخورد گفت:بیب بیا پایین صبحانتو بخور😘😘
ماه عسل🍯💫
پایان پارت 2💫🍯
۵.۸k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.