فیک شوگا پارت اخر
مرد بعد از ديدن متن اهنگ و نت های موسيقي که بعضي جاهاش خط خوردگي داشت نگا کرد يکم کمرشو صاف کرد _خودت نوشتي اينارو؟ _بله مدرکشم اهنگای ديگه و حفظ بودن متن اهنگا و نت هاست... _دانشگاه نميری؟ _خب راستش نه ولي دوست دارم هنر و موسيقي بخونم يه اهنگ بدون اسمت خيره شد _اسم اين اهنگ چیه؟ _خب... Run ... _اوه عاليه
ولي فقط تو و قلبت بودين که ميدونستين دوست داری اسمش with Run sugar باشه اما به يه لبخند مصنوعي و خشک افاقه کردی _فعلا قبولي بمون تا بهت بگم چيکار بايد بکني... خانوم؟ _ا/ت وقتي مهر قرمزش رو روی صفحه فرمت که اسمت و مشخصاتت با خودم از مشکي نوشته شده بود کوبيد حس شاد ی زيادی تو کل وجودت پاشيده شد _شما خيلي با استعدادی خانوم ا/ت... حس ميکردی دارن قند تو دلت اب ميکنن حس ميکردی ميتوني يه جفت بال دربياری و پرواز کني تعظيم کردی و خندان رفتي سمت اتاق اوديشن رپ و منتظر موندی وقتي يونگي با چشمای درست و خيره به فرمي که مهر قرمز پذيرفته شده اومد بيرون پريدی سمتش _شِکَری چي شد؟؟؟؟
_فکر کنم قبول شدم... _شوگولي منم قبول شدم!!!! با خنده شيرينش بهت خيره شد _اسم جديده؟... شوگولي؟ خنده تو نشونه شادی زيادت بود شما رسما کار اموز يه کمپاني شده بودين جای خواب گرفت ين و هزينه تحصيلتون توی دانشکده هنری سئول توسط کمپاني داده شد تو و يونگي در 25 سپتامبر 2013 توسط کمپاني اتخاب شدين .....
کره جنوبي/سئول توی اين سه سال تو مداوم درس ميخوندی اهنگ مينوشتي ولي هيچ کدوم از اون اهنگ هارو گروه خوانندگي يونگي نمیخوند يونگي بعد از يک سال کارآموزی با 6تا پسر با نام های نامجون، ين، هوسوک، جيمين، تهيونگ و جونگ کوک هم گروهي شده بود و گروه پسران ضد گلوله رو تشکيل داده بودن بهشون "BTS "ميگفتن چون خيلي کمپاني محدود و کوچيک بود و پسرا تازه کار بودن موزيک ويديو هاشون بازديد زيادی نميخورد توی يه اتاق مي خابيدن و هرکدوم يه شغل جدا داشتن توعم برای کمک به يونگي توی يه رستوران کار ميکردی و پولتو باهاش شريک ميشدی اوضاع سخت بود والدين يونگي و خودت شمارو تحت فشار ميذاشتن که اگه برنگردين اسمتون از شناسنامه اشون خارج ميشه ولي شما با تموم اين درد ها سه سال تموم وايسادين
کمپاني امروز صبح احضارت کرده بود و يه فرمي رو جلوت گذاشته بود اون ها ميخواستن اهنگ های تورو برای پسرا استفاده کنن و باهات قرار داد ببندن اسم اهنگ Run کنار اهنگ های ديگه که همش مال تو بود چشمک ميزد لبخند زدی و امضات رو پای برگه زدی از همون روز شروع کردی به ساخت اهنگ ها يک هفته وقت داشت ي و اين د يوونه ات ميکرد بعد از چهار روز اهنگ Run تموم شد و تو تونستي يه بقيه اهنگ ها نظارت کني پي دی نيم و پسرا مدام به اهنگ ها نظارت داشت و ازشون خوشش اومده بود اين يک هفته مثل برق گذشت و تو اهنگ هارو تحويل کمپاني دادی موقع ضبط اهنگ خودت تو استيج بودی و اون هارو کنترل ميکردی تا نشونشون بدی نت هارو چطور برن صدای خوبت باعث ميشد راحتتر بهشون بگي که کدوم نت رو چطور برن خيلي بهتر از تصورت شده بود حالا که صدای ریز جيمين، رپ مردونه هوسوک و نامجون، وکال فوق العاده جونگ کوک و صدای بم تهيونگ همراه با زد بهترين دوستت و جين اوپا باهم ميخوندن اهنگ رو عالي ميکرد
در اينکه يونگي با لذت و ابرو ها ی باال پريده از تعجب و تحسين به برگه ليريک خيره شده بود شکي نبود از تحسين های پسرا لذت ميبردی ولي استرس داشت ي اهنگ بازديد نخوره تموم اهنگ ها توی 3روز ضبط شدن و حالا کار تدوينشون مونده بود که خوشبختانه با تو نبود! مشکل اساسي اونا موزيک ويديو بود چشمت به خالکوبي دست يونگي و پاستور دستش افتاد _ پي دی نيم... تاحالا پاستور با طرح پروانه ديدی؟ تنها چيزی که دل تورو ميشکوند اين بود که موقع کاراموزی موها ی شِکَرت رو سياه کرده بودن برای همين پيشنهاد دادی موهای يونگي رو دوباره نعنايي کنن خيلي اتفاقي چشمت يه اسم استيج يونگي افتاد چرا تاحالا نديده بوديش؟ _شوگا؟... پس حرف اخرش کو؟
يونگي با خنده ش يرينش بهت نگاهي انداخت _يادم رفت حرف اخرشو بنويسم ...کال اسم است يجم شد شوگا ميخنديدين به اسمي که خيلي اتفاقي روی شِکَر نعناييت گذاشته بودن... و اينا همش به لطف تو بود به لطف فرار با تو... فرار با شِکَر... تمام...
ولي فقط تو و قلبت بودين که ميدونستين دوست داری اسمش with Run sugar باشه اما به يه لبخند مصنوعي و خشک افاقه کردی _فعلا قبولي بمون تا بهت بگم چيکار بايد بکني... خانوم؟ _ا/ت وقتي مهر قرمزش رو روی صفحه فرمت که اسمت و مشخصاتت با خودم از مشکي نوشته شده بود کوبيد حس شاد ی زيادی تو کل وجودت پاشيده شد _شما خيلي با استعدادی خانوم ا/ت... حس ميکردی دارن قند تو دلت اب ميکنن حس ميکردی ميتوني يه جفت بال دربياری و پرواز کني تعظيم کردی و خندان رفتي سمت اتاق اوديشن رپ و منتظر موندی وقتي يونگي با چشمای درست و خيره به فرمي که مهر قرمز پذيرفته شده اومد بيرون پريدی سمتش _شِکَری چي شد؟؟؟؟
_فکر کنم قبول شدم... _شوگولي منم قبول شدم!!!! با خنده شيرينش بهت خيره شد _اسم جديده؟... شوگولي؟ خنده تو نشونه شادی زيادت بود شما رسما کار اموز يه کمپاني شده بودين جای خواب گرفت ين و هزينه تحصيلتون توی دانشکده هنری سئول توسط کمپاني داده شد تو و يونگي در 25 سپتامبر 2013 توسط کمپاني اتخاب شدين .....
کره جنوبي/سئول توی اين سه سال تو مداوم درس ميخوندی اهنگ مينوشتي ولي هيچ کدوم از اون اهنگ هارو گروه خوانندگي يونگي نمیخوند يونگي بعد از يک سال کارآموزی با 6تا پسر با نام های نامجون، ين، هوسوک، جيمين، تهيونگ و جونگ کوک هم گروهي شده بود و گروه پسران ضد گلوله رو تشکيل داده بودن بهشون "BTS "ميگفتن چون خيلي کمپاني محدود و کوچيک بود و پسرا تازه کار بودن موزيک ويديو هاشون بازديد زيادی نميخورد توی يه اتاق مي خابيدن و هرکدوم يه شغل جدا داشتن توعم برای کمک به يونگي توی يه رستوران کار ميکردی و پولتو باهاش شريک ميشدی اوضاع سخت بود والدين يونگي و خودت شمارو تحت فشار ميذاشتن که اگه برنگردين اسمتون از شناسنامه اشون خارج ميشه ولي شما با تموم اين درد ها سه سال تموم وايسادين
کمپاني امروز صبح احضارت کرده بود و يه فرمي رو جلوت گذاشته بود اون ها ميخواستن اهنگ های تورو برای پسرا استفاده کنن و باهات قرار داد ببندن اسم اهنگ Run کنار اهنگ های ديگه که همش مال تو بود چشمک ميزد لبخند زدی و امضات رو پای برگه زدی از همون روز شروع کردی به ساخت اهنگ ها يک هفته وقت داشت ي و اين د يوونه ات ميکرد بعد از چهار روز اهنگ Run تموم شد و تو تونستي يه بقيه اهنگ ها نظارت کني پي دی نيم و پسرا مدام به اهنگ ها نظارت داشت و ازشون خوشش اومده بود اين يک هفته مثل برق گذشت و تو اهنگ هارو تحويل کمپاني دادی موقع ضبط اهنگ خودت تو استيج بودی و اون هارو کنترل ميکردی تا نشونشون بدی نت هارو چطور برن صدای خوبت باعث ميشد راحتتر بهشون بگي که کدوم نت رو چطور برن خيلي بهتر از تصورت شده بود حالا که صدای ریز جيمين، رپ مردونه هوسوک و نامجون، وکال فوق العاده جونگ کوک و صدای بم تهيونگ همراه با زد بهترين دوستت و جين اوپا باهم ميخوندن اهنگ رو عالي ميکرد
در اينکه يونگي با لذت و ابرو ها ی باال پريده از تعجب و تحسين به برگه ليريک خيره شده بود شکي نبود از تحسين های پسرا لذت ميبردی ولي استرس داشت ي اهنگ بازديد نخوره تموم اهنگ ها توی 3روز ضبط شدن و حالا کار تدوينشون مونده بود که خوشبختانه با تو نبود! مشکل اساسي اونا موزيک ويديو بود چشمت به خالکوبي دست يونگي و پاستور دستش افتاد _ پي دی نيم... تاحالا پاستور با طرح پروانه ديدی؟ تنها چيزی که دل تورو ميشکوند اين بود که موقع کاراموزی موها ی شِکَرت رو سياه کرده بودن برای همين پيشنهاد دادی موهای يونگي رو دوباره نعنايي کنن خيلي اتفاقي چشمت يه اسم استيج يونگي افتاد چرا تاحالا نديده بوديش؟ _شوگا؟... پس حرف اخرش کو؟
يونگي با خنده ش يرينش بهت نگاهي انداخت _يادم رفت حرف اخرشو بنويسم ...کال اسم است يجم شد شوگا ميخنديدين به اسمي که خيلي اتفاقي روی شِکَر نعناييت گذاشته بودن... و اينا همش به لطف تو بود به لطف فرار با تو... فرار با شِکَر... تمام...
۸.۹k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.