۷ نفر اومدن تو کلاس بین اون هفت نفر یکیش همون نامجون بود
۷ نفر اومدن تو کلاس بین اون هفت نفر یکیش همون نامجون بود گوشیم زنگ خورد عرررر رفیقم بود گوشی و برداشتم
زهرا: سسسللاااممممم
ا.ت: گوشم کر شد خو آروم سلام کن آها من میخوام دو نفرو جر بدم بین اون دونفر یکیش تویی
زهرا: یییااا به من چه
ا.ت: چرا نیومدی دانشگاه اه راستی یه دوست پیدا کردم اسمش سولی
زهرا: خیااانننتتتتتتت کککاااارررر
ات: نترس بابا من که رفیق فابم تویی
زهرا: عه خیالم راحت شد
متوجه شدم هر هفتا پسرا دارن بهم نگاه میکنن اهمیت ندادم
زهرا: ا.ت ساکتی
ا.ت: هان مه ساکت نیستم امروز میبایس بیای دانشگاه
زهرا: ببخشید دیگه نشد بیام
ا.ت: من باید برم بعدا بهت زنگ میزنم
زهرا: اوکی بای
ا.ت: بای
قطع کردم خواستم از در کلاس برم بیرون که اون پسرا نزاشتن
زهرا: سسسللاااممممم
ا.ت: گوشم کر شد خو آروم سلام کن آها من میخوام دو نفرو جر بدم بین اون دونفر یکیش تویی
زهرا: یییااا به من چه
ا.ت: چرا نیومدی دانشگاه اه راستی یه دوست پیدا کردم اسمش سولی
زهرا: خیااانننتتتتتتت کککاااارررر
ات: نترس بابا من که رفیق فابم تویی
زهرا: عه خیالم راحت شد
متوجه شدم هر هفتا پسرا دارن بهم نگاه میکنن اهمیت ندادم
زهرا: ا.ت ساکتی
ا.ت: هان مه ساکت نیستم امروز میبایس بیای دانشگاه
زهرا: ببخشید دیگه نشد بیام
ا.ت: من باید برم بعدا بهت زنگ میزنم
زهرا: اوکی بای
ا.ت: بای
قطع کردم خواستم از در کلاس برم بیرون که اون پسرا نزاشتن
۳.۴k
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.