فیک کوک پارت دوازده
~آروممممم باشششششششس
&دیگه اخطار رو بهت دادیم کوک
-هوففففف یعنی چی هان من برادر خواهر مادر اصن همه کس ته یونگ رو نکشتممم چرا نمیفهمه( عربده)
&کوک گفتم آروم باش( داد)
_چجوری آروم باشم هان( عربده)
~(شونه های کوک رو میگیره)بسته کوک به خودت بیا( عربده)
_هوففف باشه ببخشد سرتون داد کشیدم
+صدای داد جونگکو چیزه بابا رو شنیدم لیسا رو تنها گذاشتم و رفتم پیشش
+کوکی چیزه بابایی خوبی( نگران)
_ها چی آره خوبم
+بغلش کردم. نگران شدم چیزیت شده باشه عمو یونگی گفت تو( تو گوشش)مافیایی.
_این عمو یونگیت لوبیا تو دهنش خیس نمیخوره نه یونگی میکشم( تازه ویندوزش بالا اومده بود)چی تو نگران من شدی و بهم گفتی کوکییییی( با ذوق)( نویسنده:آخه این ا/ت چی داره کوکی جونمممم بیا من تا صب بت میگم کوکییییی ژونمممم خوبه؟ +تو ببند رو بهت دادم نویسنده:هوی اولن با بزرگترت درس حرف بزن دومن اعصاب نداری هان من میرم +گمشو)
&دیگه اخطار رو بهت دادیم کوک
-هوففففف یعنی چی هان من برادر خواهر مادر اصن همه کس ته یونگ رو نکشتممم چرا نمیفهمه( عربده)
&کوک گفتم آروم باش( داد)
_چجوری آروم باشم هان( عربده)
~(شونه های کوک رو میگیره)بسته کوک به خودت بیا( عربده)
_هوففف باشه ببخشد سرتون داد کشیدم
+صدای داد جونگکو چیزه بابا رو شنیدم لیسا رو تنها گذاشتم و رفتم پیشش
+کوکی چیزه بابایی خوبی( نگران)
_ها چی آره خوبم
+بغلش کردم. نگران شدم چیزیت شده باشه عمو یونگی گفت تو( تو گوشش)مافیایی.
_این عمو یونگیت لوبیا تو دهنش خیس نمیخوره نه یونگی میکشم( تازه ویندوزش بالا اومده بود)چی تو نگران من شدی و بهم گفتی کوکییییی( با ذوق)( نویسنده:آخه این ا/ت چی داره کوکی جونمممم بیا من تا صب بت میگم کوکییییی ژونمممم خوبه؟ +تو ببند رو بهت دادم نویسنده:هوی اولن با بزرگترت درس حرف بزن دومن اعصاب نداری هان من میرم +گمشو)
۶.۲k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.