عشق حرف حالیش نمیشه🥺 پارت۲
(این داستان کامل خیالی هست بس لطفا هیت ندید)
که............
رفتیم تو ماشین
شوگا:ببخشید یه سوال من دستم شکسته شما چرا گفتید پا
لیسا:اومممممم حالا دست فرقی نداره😐
رفتیم در خونش
من که دهنم باز بود......
لیسا:وای چقدر بزرگه سر درد گرفتم😀
شوگا زد تو سر خودش......
شوگا:وای کلید تو کیفم بود
لیسا:مشکلی پیش اومده؟
شوگا:!!نه هیچی فقط کلیدم تو کیفم بود
لیسا:اومممممم خب شما اشنایی ندارین اینجا زندگی کنه؟
شوگا:نه
لیسا:خب............. میتونید بیاین خونه ما
شوگا:نه
لیسا:بس میخوای کجا بمونید
شوگا:من که همیشه نمیدونم اونجا باشم
لیسا:مگه گفتم همیشه اونجا باشید؟
شوگا:باشه ولی باید سری بر گردم
لیسا:باشه
رسیدیم خونه
شوگا:وای چقدر کوچیکه
لیسا:بیاین بالا
رفتیم بالا
لیسا:اوتاق برادرم اون بالا هست میتونید اونجا باشید لباس درست نخورده هم هست
شوگا:ممنون
رفت بالا
شوگا:خب حالا الان که دیگه کم کم شبه باید بخوابم بس لباس خواب میپوشم
.........................................................
صبح شد
لیساداشت آشپزی میکرد ک....
شوگا اومد پایین
شوگا: سلام صبح بخیر
لیسا:صبح تو هم بخیر
شوگا:چه بویی میاد
لیسا:بوی غذاست
شوگا:آها
من برم دست و صورتم و بشورم
لیسا:باشه
شوگا رفت شتست و اومد
لیسا:صبحاته رو میز هست
شوگا:خودت چی؟
لیسا:من هم الان میام
لیسا اومد صبحانه خوردن و...........
شوگا:میگم اسمت چیه؟
لیسا:من لیسا هستم ۲۵ سالمه و شما؟
شوگا:من شوگا هستم ۲۸ سالمه
لیسا:خوشبختم
شوگا:همچنین
شوگا:امروز وقت دارید باهم بریم دنبال دزد ها؟
لیسا:بله
که یهو.....................................
که............
رفتیم تو ماشین
شوگا:ببخشید یه سوال من دستم شکسته شما چرا گفتید پا
لیسا:اومممممم حالا دست فرقی نداره😐
رفتیم در خونش
من که دهنم باز بود......
لیسا:وای چقدر بزرگه سر درد گرفتم😀
شوگا زد تو سر خودش......
شوگا:وای کلید تو کیفم بود
لیسا:مشکلی پیش اومده؟
شوگا:!!نه هیچی فقط کلیدم تو کیفم بود
لیسا:اومممممم خب شما اشنایی ندارین اینجا زندگی کنه؟
شوگا:نه
لیسا:خب............. میتونید بیاین خونه ما
شوگا:نه
لیسا:بس میخوای کجا بمونید
شوگا:من که همیشه نمیدونم اونجا باشم
لیسا:مگه گفتم همیشه اونجا باشید؟
شوگا:باشه ولی باید سری بر گردم
لیسا:باشه
رسیدیم خونه
شوگا:وای چقدر کوچیکه
لیسا:بیاین بالا
رفتیم بالا
لیسا:اوتاق برادرم اون بالا هست میتونید اونجا باشید لباس درست نخورده هم هست
شوگا:ممنون
رفت بالا
شوگا:خب حالا الان که دیگه کم کم شبه باید بخوابم بس لباس خواب میپوشم
.........................................................
صبح شد
لیساداشت آشپزی میکرد ک....
شوگا اومد پایین
شوگا: سلام صبح بخیر
لیسا:صبح تو هم بخیر
شوگا:چه بویی میاد
لیسا:بوی غذاست
شوگا:آها
من برم دست و صورتم و بشورم
لیسا:باشه
شوگا رفت شتست و اومد
لیسا:صبحاته رو میز هست
شوگا:خودت چی؟
لیسا:من هم الان میام
لیسا اومد صبحانه خوردن و...........
شوگا:میگم اسمت چیه؟
لیسا:من لیسا هستم ۲۵ سالمه و شما؟
شوگا:من شوگا هستم ۲۸ سالمه
لیسا:خوشبختم
شوگا:همچنین
شوگا:امروز وقت دارید باهم بریم دنبال دزد ها؟
لیسا:بله
که یهو.....................................
۲.۱k
۱۹ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.