☆مرگ یا عشق☆ part⁵⁵

ویو کوک
وقتی دیدم جیمین هم داره میاد داغ کردم اومد پیشمون ا.ت هم شروع کرد ب بازی کردن
تفنگ آب پاش و برداشت افتاد دنبال جیمین بعد جیمین تفنگ ازش گرف و افتاد دنبال ا.ت
بالاخره موش و گربه بازی تموم شد ولی ا.ت همچنان ب مسخره بازی ادامه می‌داد منم.....

ویو ا.ت
داشتم تهیونگو اذیت میکردم ک یهو حس کردم ی چیزی زیرمه و بعد یهو رفتم تو هوا رو شونه های کوک بودم خیلی باحال بود
ا.ت:کوک اون تفنگ و بده
کوک:بفرمایید مافیای آب*خنده
بعد از اون بالا همرو خیس میکردم

ویو جیمین
داغ شده بودم کوک ا.ت و گذاشته بود رو شونه هاش لباس ا.ت هم خیلی باز بود داشتم منفجر میشدم سعی می‌کردم ب ا.ت نزدیک بشم ولی ی چیزی میشد ک نمیتونستم با ا.ت مثل قبل صمیمی باشم(کوک و میگه😌)

ویو ا.ت
خیلی گشنم بودم معدم داشت سوراخ میشد
ا.ت:من گشنمهههه
کوک:اره منم
تهیونگ:پس بریم غذا بخوریم