پارت 2 فصل 2
رسدین خونه و رفتن توی اتاق
ا/ت:روباه پیر چرا اینقدر عصبانی شدی
کوک:دختر کوچولو کارت خیلی بد بود
ا/ت:دیگه اتفاق نمیفته روباه پیر
زدن قدش و رفتن پایین ا/ت گفت هانا دیگه برو مگه زندگی نداری هانا هم گفت زندگی من تهیونگه ا/ت :آهان یهو شد زندگیت و زدش هانا هم گفت از اولش زندگیم تهیونگ بود و شروع کردن به زدن همدیگه که زنگ خونه خورد جین رفت نگاه کنه گفت:بچه ها موناعو و موناکو اومدن
ا/ت:درو باز کن(جدی)
هانا:چه خبره؟
تهیونگ :بیا بریم توی اتاق
مدنی گذشت از بیرون داشت صدای جیغ میومد هانا خیلی نگران بود بلاخره از دست تهیونگ در رفت موناعو و موناکو داشتن دو نفره ا/ت رو میزدن هانا سریع دوید و تهیونگ دنبالش موهاشون و کشید(هانا تکواندو میره) تهیونگ هانا رو جدا کرد و جونکوک ا/ت تا اومد روی موناعو دست بلند کنه ا/ت دستش رو گرفت و خودش زد توی گوشش رفتن و سکوت خونه رو برداشته بود
ا/ت:روباه پیر چرا اینقدر عصبانی شدی
کوک:دختر کوچولو کارت خیلی بد بود
ا/ت:دیگه اتفاق نمیفته روباه پیر
زدن قدش و رفتن پایین ا/ت گفت هانا دیگه برو مگه زندگی نداری هانا هم گفت زندگی من تهیونگه ا/ت :آهان یهو شد زندگیت و زدش هانا هم گفت از اولش زندگیم تهیونگ بود و شروع کردن به زدن همدیگه که زنگ خونه خورد جین رفت نگاه کنه گفت:بچه ها موناعو و موناکو اومدن
ا/ت:درو باز کن(جدی)
هانا:چه خبره؟
تهیونگ :بیا بریم توی اتاق
مدنی گذشت از بیرون داشت صدای جیغ میومد هانا خیلی نگران بود بلاخره از دست تهیونگ در رفت موناعو و موناکو داشتن دو نفره ا/ت رو میزدن هانا سریع دوید و تهیونگ دنبالش موهاشون و کشید(هانا تکواندو میره) تهیونگ هانا رو جدا کرد و جونکوک ا/ت تا اومد روی موناعو دست بلند کنه ا/ت دستش رو گرفت و خودش زد توی گوشش رفتن و سکوت خونه رو برداشته بود
۱۲۹
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.