پارت سی و یکم رمان love is still beautiful
پارت سی و یکم رمان love is still beautiful
قبلش فقط شخصیت بد منو میدیدی ویکی:شخصیت بد هم داری جیمین:اره اون موقع که اذیتت میکردم شخصیت بدم وادارم میکرد ویکی:ببخشید ضایعت کردم جیمین:اشکال نداره من نباید دخالت میکردم ویکی:عاه خوب بازم بخشید جیمین:خوب کجا میخواستی بری؟ ویکی:خواستم برم گوشیمو بردارم جیمین:میارمش چه شکلیه؟ ویکی:عا بیخیال منو ببر خودم برش میدارم جیمین:باشه . هلم داد سمت اتاق به یه جایی اشاره کردم بردم همونجا گوشیمو از شارژ کشیدم سریع رفتم بک گراندمو عوض کردم اه لعنت گوشیم رمز نداشت فکر کن جیمین بک گراندو میدید بدبخت میشدم (هلن)داشتم واس خودم تو کمپانی چرخ میخوردم یهو یکی کشیدم با مخ رفتم تو بغلش ای بابا این که هیوکه هلن:فرمایش؟ هیوک:دلم برات تنگ شده بود هلن:دلم من نشده بود عزت زیاد.از تو بغلش اومدم بیرون خوب میپرسید هیوک کیه؟ هیوک برادر زاده ی رئیس پارکه از وقتی اومدم اینجا قفلی زده رو من بسیار هم دختر بازه فکر کرده من خرم میتونه مخمو بزنه ولی خوب کور خونده خود رئیس هم میدونه چه برادرزاده ای داره با حرص ازش دور شدم دیدم جین داره نگاهم میکنه با پوزخند هاا این پوزخند صبر کن بینم من میخوام این موجود خودشیفته رو ضایع کنم ضایعش نکنم هلن نیستم هیوک اومد سمتم اهان اقای سوکجین شما داری میگی که من مال توام عمرا واستا نگاه کن برگشتم سمت هیوک بگم که چی میخواد ریده تو اعصابه من هلن:هیوک چته؟ هیوک:تو رو میخوام بیبی هلن:وااات؟هیوک هم یه نیشخند زد دستمو کشید بردم سمت میز جین فقط نگاه میکرد انقدر مغرور هست که نیاد جلو هیوک منو خم کرد روی میز اول سعی هلش بدم خودش هم میدونه ازش متنفرم با اخم نگاهش کردم خیلی سریع لباشو روی لبام چسبوند لب پایینمو گاز گرفت با اخم هلش میدادم این چرا منو ول نمیکنه لنتی الان از یه روش دیگه وارد میشم هااا اومدم بزنم اش و لاشش کنم یکی خیلی محکم هلش داد از روی من افتاد رو زمین نگاهش کردم سرمو برگردوندم سمت جین! از عصبانیت نفس نفس میزد این چرا اینطوری شده الان پارچه قرمز بگیرم جلوش حمله نکنه به من اومد سمتم یه قدم رفتم عقب اونم باز اومد جلو تند تند عقب میرفتم از دستم گرفتم محکم کوبوندم تو دیوار یا امام زاده هیچول این چشه جین:وقتی میگم فقط مال منیی یعنی تو فقط و فقط مال منی فهمیدیییی . دستامو گذاشتم رو گوشم اه چرا داد میزنه با خشونت سرمو اورد بالا فکمو فشار داد اوه اوه وحشی شد باز جین:منو نگاه کن . چشمامو بستم جین:دِ میگم منو نگاه کن .نگاهش کردم جین:دیگه حق نداری کسی رو ببوسی فهمیدی هلن:من نمیفهمم اصلا به تو چه جین:من تا تو رو رام نکنم دست بردار نیستم فهمیدی .هه پس میخواد منو رام کنه که نشون بده میتونه عمرا اگه رام بشم الان بیشتر دلم میخواد ضایعش کنم هلن:تو میخوای منو رام کنی توی فسقلی اخه دوتا فوت کنم میری رو هوا تو منو هنوز نمیشناسی خطرناکم سمت من نیا دیگه . اخمش باز شد متعجب منو نگاه میکرد حتما داره میگه الان این چشه دیوونه اس جین واقعا فکر کرده میتونه منو بازیچه کنه من دیگه احمق نمیشم (سولی)بعد از رقص تیفانی و کای، ویکی و لیان و هلن غیب شدن با جین فقط منو میتسو و امیلی مونده بودیم با تیفانی و جونگهیون و کاترین پسرا داشتن با هم حرف میزدن چشمم خورد به تهیونگ
اییی دلم میخواد خفش کنم پسره ی احمق خر از خودراضی دیوووث الهی جر بخوری من ببینم الهی خفه بشی الهی پات بشکنه الهی دندونات خورد بشه پسره بوووق میتسو:هی سولی چته داری چی چی میگی زیر لب؟ سولی:ها من هیچی امیلی:باشه خوب بچه ها یه بازی کنیم حوصله ام سر رفت کاترین:چی؟ شیو:بکی تو بگو بک:خوب بازی عااا بازیه شانسی کنیم بطری رو میچرخونیم روی اولین نفر که افتاد شاه میشه روی دومین نفر دزد شاه باید بگه که دزد چیکار کنه اوکی؟. همه به علامت فهمیدن سرشونو تکون دادن جمع شدیم دور هم دایره وار نشستیم بطری رو چرخوندیم شاه کای دزد چانیول کای:خوب یکی قراره جواب بده بزار ببینم چانیول این چیه که همش این چند روزه ذهنت درگیرشه؟ چانیول:اااه خوب یه دختره کای:نگوو اسمش چیه؟ چانیول:حق داری یه سوال بپرسی کای:اگه باز باهات افتادم باید بگی اسمش چیه بک:چاااان دلت میاد به من خیانت کنی؟.بکهیون که اینو گفت همه از خنده پهن زمین شدن وی:بکی هیونگ اشکال نداره خودم برات شوهر پیدا میکنم . ههه مثلا فکر کرده خیلی بامزس اخ دلم میخواد بمیره یه نفس عمیق کشیدم چم شده من که انقدر بد نبودم دوباره بطری چرخوندیم روی امیلی دزد و شوگا حاکم! (امیلی)نگاه شوگا کردم منتظر بودم حکم بده شوگا:اههه خوب من نمیدونم یه نفر جای من بگه جیمین:من بگم؟ شوگا:بگو جیمین:شنیدم تو نمیتونی وکال بخونی باید برای ما وکال بخونی ببینیم چطور میخونی میتسو:زر زدن گفتن این نمیتونه وکال بخونه این صداش خیلی خوبه من:اه خوب چی بخونم؟ جیمین:تو
قبلش فقط شخصیت بد منو میدیدی ویکی:شخصیت بد هم داری جیمین:اره اون موقع که اذیتت میکردم شخصیت بدم وادارم میکرد ویکی:ببخشید ضایعت کردم جیمین:اشکال نداره من نباید دخالت میکردم ویکی:عاه خوب بازم بخشید جیمین:خوب کجا میخواستی بری؟ ویکی:خواستم برم گوشیمو بردارم جیمین:میارمش چه شکلیه؟ ویکی:عا بیخیال منو ببر خودم برش میدارم جیمین:باشه . هلم داد سمت اتاق به یه جایی اشاره کردم بردم همونجا گوشیمو از شارژ کشیدم سریع رفتم بک گراندمو عوض کردم اه لعنت گوشیم رمز نداشت فکر کن جیمین بک گراندو میدید بدبخت میشدم (هلن)داشتم واس خودم تو کمپانی چرخ میخوردم یهو یکی کشیدم با مخ رفتم تو بغلش ای بابا این که هیوکه هلن:فرمایش؟ هیوک:دلم برات تنگ شده بود هلن:دلم من نشده بود عزت زیاد.از تو بغلش اومدم بیرون خوب میپرسید هیوک کیه؟ هیوک برادر زاده ی رئیس پارکه از وقتی اومدم اینجا قفلی زده رو من بسیار هم دختر بازه فکر کرده من خرم میتونه مخمو بزنه ولی خوب کور خونده خود رئیس هم میدونه چه برادرزاده ای داره با حرص ازش دور شدم دیدم جین داره نگاهم میکنه با پوزخند هاا این پوزخند صبر کن بینم من میخوام این موجود خودشیفته رو ضایع کنم ضایعش نکنم هلن نیستم هیوک اومد سمتم اهان اقای سوکجین شما داری میگی که من مال توام عمرا واستا نگاه کن برگشتم سمت هیوک بگم که چی میخواد ریده تو اعصابه من هلن:هیوک چته؟ هیوک:تو رو میخوام بیبی هلن:وااات؟هیوک هم یه نیشخند زد دستمو کشید بردم سمت میز جین فقط نگاه میکرد انقدر مغرور هست که نیاد جلو هیوک منو خم کرد روی میز اول سعی هلش بدم خودش هم میدونه ازش متنفرم با اخم نگاهش کردم خیلی سریع لباشو روی لبام چسبوند لب پایینمو گاز گرفت با اخم هلش میدادم این چرا منو ول نمیکنه لنتی الان از یه روش دیگه وارد میشم هااا اومدم بزنم اش و لاشش کنم یکی خیلی محکم هلش داد از روی من افتاد رو زمین نگاهش کردم سرمو برگردوندم سمت جین! از عصبانیت نفس نفس میزد این چرا اینطوری شده الان پارچه قرمز بگیرم جلوش حمله نکنه به من اومد سمتم یه قدم رفتم عقب اونم باز اومد جلو تند تند عقب میرفتم از دستم گرفتم محکم کوبوندم تو دیوار یا امام زاده هیچول این چشه جین:وقتی میگم فقط مال منیی یعنی تو فقط و فقط مال منی فهمیدیییی . دستامو گذاشتم رو گوشم اه چرا داد میزنه با خشونت سرمو اورد بالا فکمو فشار داد اوه اوه وحشی شد باز جین:منو نگاه کن . چشمامو بستم جین:دِ میگم منو نگاه کن .نگاهش کردم جین:دیگه حق نداری کسی رو ببوسی فهمیدی هلن:من نمیفهمم اصلا به تو چه جین:من تا تو رو رام نکنم دست بردار نیستم فهمیدی .هه پس میخواد منو رام کنه که نشون بده میتونه عمرا اگه رام بشم الان بیشتر دلم میخواد ضایعش کنم هلن:تو میخوای منو رام کنی توی فسقلی اخه دوتا فوت کنم میری رو هوا تو منو هنوز نمیشناسی خطرناکم سمت من نیا دیگه . اخمش باز شد متعجب منو نگاه میکرد حتما داره میگه الان این چشه دیوونه اس جین واقعا فکر کرده میتونه منو بازیچه کنه من دیگه احمق نمیشم (سولی)بعد از رقص تیفانی و کای، ویکی و لیان و هلن غیب شدن با جین فقط منو میتسو و امیلی مونده بودیم با تیفانی و جونگهیون و کاترین پسرا داشتن با هم حرف میزدن چشمم خورد به تهیونگ
اییی دلم میخواد خفش کنم پسره ی احمق خر از خودراضی دیوووث الهی جر بخوری من ببینم الهی خفه بشی الهی پات بشکنه الهی دندونات خورد بشه پسره بوووق میتسو:هی سولی چته داری چی چی میگی زیر لب؟ سولی:ها من هیچی امیلی:باشه خوب بچه ها یه بازی کنیم حوصله ام سر رفت کاترین:چی؟ شیو:بکی تو بگو بک:خوب بازی عااا بازیه شانسی کنیم بطری رو میچرخونیم روی اولین نفر که افتاد شاه میشه روی دومین نفر دزد شاه باید بگه که دزد چیکار کنه اوکی؟. همه به علامت فهمیدن سرشونو تکون دادن جمع شدیم دور هم دایره وار نشستیم بطری رو چرخوندیم شاه کای دزد چانیول کای:خوب یکی قراره جواب بده بزار ببینم چانیول این چیه که همش این چند روزه ذهنت درگیرشه؟ چانیول:اااه خوب یه دختره کای:نگوو اسمش چیه؟ چانیول:حق داری یه سوال بپرسی کای:اگه باز باهات افتادم باید بگی اسمش چیه بک:چاااان دلت میاد به من خیانت کنی؟.بکهیون که اینو گفت همه از خنده پهن زمین شدن وی:بکی هیونگ اشکال نداره خودم برات شوهر پیدا میکنم . ههه مثلا فکر کرده خیلی بامزس اخ دلم میخواد بمیره یه نفس عمیق کشیدم چم شده من که انقدر بد نبودم دوباره بطری چرخوندیم روی امیلی دزد و شوگا حاکم! (امیلی)نگاه شوگا کردم منتظر بودم حکم بده شوگا:اههه خوب من نمیدونم یه نفر جای من بگه جیمین:من بگم؟ شوگا:بگو جیمین:شنیدم تو نمیتونی وکال بخونی باید برای ما وکال بخونی ببینیم چطور میخونی میتسو:زر زدن گفتن این نمیتونه وکال بخونه این صداش خیلی خوبه من:اه خوب چی بخونم؟ جیمین:تو
۳۰.۰k
۲۶ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.