Sadism
بعد رفتن کوک پچ پچ ها شروع شد
.وایی چه کراش بود
..خوس به تال دختره
...وایی دختره چه قدر نشناسه
..،..وایی تتو دستش رو دیدین
بعد تمام ماجرا هواپیما شروع به حرکت کرد
شیش ساعت بعد
(مقصد آمریکا بود دیگه نه)
فرودگاه لس آنجلس آمریکا ساعت ۱۱:۰۰ دقیقه صبح
________________________________________
_____
دختر میدونست که کوک پیداش میکنه پس هرچی سریع تر یه بلیت به فرانسه گرفت که امشب ساعت ۷:۰۰ پرواز میکنه
میدونست که این ساعت ساعت دیری هس چون کوک برای پیدا کردنش زود ميرسه
هنوز هم ترس داشت
از کجا میدونست که کوک تو آمریکا نیس؟
یا هست؟
با خودش کلنجار میرفت و از استرس زیادی پوست لبش رو می کند
میدونست که کوک به دوربین ها یه نگاه میکنه پس به دستشویی رفت تا تغییر چهره بده
___________________________________________________
از اصبانیت زیاد پاهاشو رو زمین میزد و پوزخندی شیطانی و حرصی زده بود
فکش سفت شده بود
اینقدر اصبانی بود که بعد هر سیگار یه سیگار دیگه باز میکرد
همراهش هم ودکا میخورد
به فرشته بدجنسی فکر میکرد که دلش واقعا برای اون لباش صداش چهرش......
خیلی تنگ شده بود
وقتی به اون وقتی که زیرشه فکر میکرد پک های عمیقی از سیگارش میزد و قولوپ های گنده ودکا رو قورت میداد
باز هم داشت به اون فرشته بدون بالش فک میکرد که تهیونگ به سمتش اومد
!کوک بسه چقدر میخوری؟؟
_خیلی زیاد تا زمانی که خفه شم
!هی داداش نکن اگه میخوای ببینیش باید حالت خوب باشه
_خب من..
حرفش کامل نشد که جین سعی کرد جو رو تغییر بده پس شروع به حرف زدن کرد
'یا جونگ کوک الان کل الکل مشروب جت شخصی عزیزم رو تموم میکنی ها
_یه جوری میگی جت شخصی حالا چیه
_یه بار تو عمرم ازت کمک خواستم
'یا من کلی بهت کمک کردم جوابت خوبیت اینه
_ای خدا
'دیکه نخور تو میدونی ن برای خریدن اون ودکایی که تو داری با آرامش میخوری چقدر پول دادم
_اوفف چقدر
'من برای اون سه شیشه ای که خوردی ۳۰۰ میلیون دلار پول دادم
_اوف برات چهار شیشه میگیرم فقد ساکت شو
'هی گشنمه وگرنه حسابتو میرسیدم
بدون توجه به حرف اون دستشو گذاشت رو سرش و سعی کرد بخوابه
ساعت ۶:۳۰
از هواپیما اومدن بیرون داخل فرودگاه لس آنجلس آمریکا
________________________________________________
ساعت ۶:۳۰
دخترک تو همون فرودگاهی که اومده بود منتظر پرواز بعدیش بود که دید
همسرش باز هم تو اون فرودگاه هستن
از ترس لبش سفید شد و رنگش مثل گچ شد
سعی کرد عادی باشه
گوشیشو در اورد و رفت تو گوشی
بعد ۵ مین دیگه اونارو ندید
تشنه بود چون از ترس زیادی آب بدنش خشک شد
رفت هایپری تا یه مانستر بخره
رفت حساب کنه
که دید کوک بقلش به شدت ترسید ولی به روی خودش نیورد
مانستر رو حساب کرد داشت میرفت که با صدایی خون تو رگاش یخ زد
_تو چرا از من میترسی
دختر زبونش قفل کرده بود
_هی با توعم جواب بده
دختر دنبال یه بهونه به که یهو جیزی به ذهنش رسید
صداشو خیلی نازک کرد
+من همیشه از مرد اا میترسیدم چون یه بار نه دوبار بهم تجاوز شده بود ببخشید از شما هم ترسیدم برای همون
_پسر هیج نگفت
شرط ۱۰ لایک ۱۰ کامنت انگلیسی
.وایی چه کراش بود
..خوس به تال دختره
...وایی دختره چه قدر نشناسه
..،..وایی تتو دستش رو دیدین
بعد تمام ماجرا هواپیما شروع به حرکت کرد
شیش ساعت بعد
(مقصد آمریکا بود دیگه نه)
فرودگاه لس آنجلس آمریکا ساعت ۱۱:۰۰ دقیقه صبح
________________________________________
_____
دختر میدونست که کوک پیداش میکنه پس هرچی سریع تر یه بلیت به فرانسه گرفت که امشب ساعت ۷:۰۰ پرواز میکنه
میدونست که این ساعت ساعت دیری هس چون کوک برای پیدا کردنش زود ميرسه
هنوز هم ترس داشت
از کجا میدونست که کوک تو آمریکا نیس؟
یا هست؟
با خودش کلنجار میرفت و از استرس زیادی پوست لبش رو می کند
میدونست که کوک به دوربین ها یه نگاه میکنه پس به دستشویی رفت تا تغییر چهره بده
___________________________________________________
از اصبانیت زیاد پاهاشو رو زمین میزد و پوزخندی شیطانی و حرصی زده بود
فکش سفت شده بود
اینقدر اصبانی بود که بعد هر سیگار یه سیگار دیگه باز میکرد
همراهش هم ودکا میخورد
به فرشته بدجنسی فکر میکرد که دلش واقعا برای اون لباش صداش چهرش......
خیلی تنگ شده بود
وقتی به اون وقتی که زیرشه فکر میکرد پک های عمیقی از سیگارش میزد و قولوپ های گنده ودکا رو قورت میداد
باز هم داشت به اون فرشته بدون بالش فک میکرد که تهیونگ به سمتش اومد
!کوک بسه چقدر میخوری؟؟
_خیلی زیاد تا زمانی که خفه شم
!هی داداش نکن اگه میخوای ببینیش باید حالت خوب باشه
_خب من..
حرفش کامل نشد که جین سعی کرد جو رو تغییر بده پس شروع به حرف زدن کرد
'یا جونگ کوک الان کل الکل مشروب جت شخصی عزیزم رو تموم میکنی ها
_یه جوری میگی جت شخصی حالا چیه
_یه بار تو عمرم ازت کمک خواستم
'یا من کلی بهت کمک کردم جوابت خوبیت اینه
_ای خدا
'دیکه نخور تو میدونی ن برای خریدن اون ودکایی که تو داری با آرامش میخوری چقدر پول دادم
_اوفف چقدر
'من برای اون سه شیشه ای که خوردی ۳۰۰ میلیون دلار پول دادم
_اوف برات چهار شیشه میگیرم فقد ساکت شو
'هی گشنمه وگرنه حسابتو میرسیدم
بدون توجه به حرف اون دستشو گذاشت رو سرش و سعی کرد بخوابه
ساعت ۶:۳۰
از هواپیما اومدن بیرون داخل فرودگاه لس آنجلس آمریکا
________________________________________________
ساعت ۶:۳۰
دخترک تو همون فرودگاهی که اومده بود منتظر پرواز بعدیش بود که دید
همسرش باز هم تو اون فرودگاه هستن
از ترس لبش سفید شد و رنگش مثل گچ شد
سعی کرد عادی باشه
گوشیشو در اورد و رفت تو گوشی
بعد ۵ مین دیگه اونارو ندید
تشنه بود چون از ترس زیادی آب بدنش خشک شد
رفت هایپری تا یه مانستر بخره
رفت حساب کنه
که دید کوک بقلش به شدت ترسید ولی به روی خودش نیورد
مانستر رو حساب کرد داشت میرفت که با صدایی خون تو رگاش یخ زد
_تو چرا از من میترسی
دختر زبونش قفل کرده بود
_هی با توعم جواب بده
دختر دنبال یه بهونه به که یهو جیزی به ذهنش رسید
صداشو خیلی نازک کرد
+من همیشه از مرد اا میترسیدم چون یه بار نه دوبار بهم تجاوز شده بود ببخشید از شما هم ترسیدم برای همون
_پسر هیج نگفت
شرط ۱۰ لایک ۱۰ کامنت انگلیسی
۵.۴k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.